فکر اگر ای سیمتن داری بتذخیر طلا
رنگ زرد عاشقان میباشد اکسیر طلا
طوق زرین در گلوی آن زلیخاوش مبین
سوره یوسف بگرد آورده تحریر طلا
شمع اندر پرده فانوس میگرید ز سوز
تا نگردد بر زبانش لمس گلگیر طلا
میکشد تیغ از کمر آن خسرو زرین کمر
تا بسوزاند جهان از برق شمشیر طلا
حسن روز افزون نگر کز زلف پرچین ماه من
دست خورشید فلک را بسته زنجیر طلا
گوی دولت میر باید هر که چون نور علی
ورد خود سازد بگیتی ذکر تحقیر طلا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.