گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

مبارک است ملاقات دوستان کردن

به روی هم دم خود بامداد می خوردن

شراب بستدن و بی مکاس نوشیدن

نه عذر و دفع و فریب و بهانه آوردن

ز روزگار برآسودن و نه خود ز کسی

نه نیز هیچ کس از خویشتن بیازدن

نیاز کردن و پوزش نمودن از سر شوق

طرب نمودن و فرش نشاط گستردن

غذای روح به احکام عشق و مهر و می است

خوش است جان به می و مهر دوست پروردن

برون شدن ز خودیِ خود از ره تسلیم

به مقتدای به حق لازم است بسپردن

سر نیاز چو آدم به عذر و عجز بنه

که چون بلیس تکبر خطا بود کردن

نزاریا سر تسلیم نه به حکم قضا

که معتقد به کمند رضا دهد گردن

ز روی آینه ی خاطرت به صیقل می

علی الضروره بباید غبار بستردن