گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

کرد آشکار بادِ بهاری نهانِ گل

وز گشتِ روزگار یقین شد گمانِ گل

اندوه و غم نهان شد و لهو و طرب یقین

تا گشت آشکار جمالِ نهانِ گل

تا باز شد دو دیدۀ ابر از گریستن

یک دم قرار نیست ز خنده دهانِ گل

چون گل ز کبر و ناز نگوید همی سخن

بلبل بود به وقتِ سخن ترجمانِ گل

گویی نسیم دعوتِ عیسی همی دهد

هر باد کان برون جهد از بادبانِ گل

شاخِ گل آسمان شد و از ابرِ نو بهار

پر مشتری و زهره شود آسمانِ گل

ای من غلامِ خالِ رخ ماه رویِ خویش

چون نقطه ای ز مشک زده بر میانِ گل

از لعل سیم دارد و از مشکِ ناب چشم

آن در میانِ یاسمن این در میانِ گل