کرد آشکار بادِ بهاری نهانِ گل
وز گشتِ روزگار یقین شد گمانِ گل
اندوه و غم نهان شد و لهو و طرب یقین
تا گشت آشکار جمالِ نهانِ گل
تا باز شد دو دیدۀ ابر از گریستن
یک دم قرار نیست ز خنده دهانِ گل
چون گل ز کبر و ناز نگوید همی سخن
بلبل بود به وقتِ سخن ترجمانِ گل
گویی نسیم دعوتِ عیسی همی دهد
هر باد کان برون جهد از بادبانِ گل
شاخِ گل آسمان شد و از ابرِ نو بهار
پر مشتری و زهره شود آسمانِ گل
ای من غلامِ خالِ رخ ماه رویِ خویش
چون نقطه ای ز مشک زده بر میانِ گل
از لعل سیم دارد و از مشکِ ناب چشم
آن در میانِ یاسمن این در میانِ گل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گشتند با نشاط همه دوستان گل
بس نادر آمد ای عجبی داستان گل
بی ابر گل نخندد و بی باد نشکفد
ابرست و باد گویی جان و روان گل
گل عاشق شه است و چو دیدار او بدید
[...]
باد آمد و گشاد نقاب از رخانِ گل
ابر آمد و نهاد گهر در میانِ گل
آمد گهِ شکفتنِ گل در میانِ باغ
و آمد گهِ نشستنِ ما در میانِ گل
می با گل آشنا شد و مرغان به سویِ او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.