بس که خوردیم تازیانۀ دور
پا کشیدیم بر کرانۀ دور
قندِ شیرین و زهرِ تلخ به هم
هر دو دیدیم در خزانۀ دور
گهگهی شوقِ عشقِ پوشیده
جلوه میکرد در میانۀ دور
عاقبت آمد از کمانِ مراد
تیرِ امّید بر نشانۀ دور
تا گوارنده خنبکی باقی
مانده بود از شرابخانۀ دور
تا به اکنون به کوزه میپیمود
بیش و کم قابض زمانۀ دور
هین که زین پس رسید کوزه به دُرد
شد تهی خنبِ باقیانۀ دور
منقطع شد بهانۀ ساقی
ختم شد مقطعِ فسانۀ دور
حالیا لامحاله زود نه دیر
متبدّل کند یگانۀ دور
خود نزاری چو مرغ تسلیم است
بود فارغ ز دام و دانۀ دور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.