مرا مسخّر عقل مجاز نتوان کرد
که رند را به ستم توبه باز نتوان کرد
من آن نیاز کنم در شبی به می خوردن
که در نماز به عمر دراز نتوان کرد
کجا فسرده دلان را سماع ذوق دهد
چو سوز سینه نباشد نیاز نتوان کرد
شدم به مسجد و گفتم نماز بگزارم
که هم به کُل در طاعت فراز نتوان کرد
خیال دوست به من گفت روی برگردان
که در دو قبله به یک دل نماز نتوان کرد
ملالت از عقبِ عاشقان کنند ولی
ز پیش حکیم ازل احتراز نتوان کرد
بهشت نسیه نمی بایدم به طاعت نقد
که این معامله با اهل راز نتوان کرد
به زعم مدعیان ، عیش تازه خواهم داشت
که خوز هم دم دیرینه باز نتوان کرد
فدای دوست کند جان نزاری و محمود
چه جان بود که فدای ایاز نتوان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و ناپایداریهای زندگی انسانی میپردازد. شاعر از دلی که به دلیل عشق و نیازهای روحیاش متاثر شده، صحبت میکند. او میگوید که تلاش برای اجرای عبادت یا تعهدات اخلاقی در حالی که دلش از عشق و دلتنگی میسوزد، بیمعناست. وی به تبارز تناقضهایی اشاره میکند که در زندگی عارفانه و دنیوی وجود دارد و در نهایت به این نتیجه میرسد که عشق واقعی و فدای آن، ارزش بیشتری از هرگونه عبادت و طاعت دارد. در کل، شاعر در تلاش است تا به حقیقت عشق و ارزشهای انسانی نزدیک شود و از محدودیتهای ظاهری رها شود.
هوش مصنوعی: عقل معمولی نمیتواند مرا تحت کنترل درآورد، زیرا انسان پخته و رندی که به راه خود میرود، نمیتوان با زور و فشار به توبه واداشت.
هوش مصنوعی: در شبی به نوشیدن شراب نیاز دارم که نتوانم برای عمر طولانی نماز بخوانم.
هوش مصنوعی: هیچ جا دلهای غمگین را شادی و لذت نمیدهد، وقتی که آتش درونشان وجود نداشته باشد؛ زیرا بدون نیاز و اشتیاق واقعی نمیتوان به سراغ شادمانی و رقص رفت.
هوش مصنوعی: به مسجد رفتم تا نماز بخوانم، اما احساس کردم که نمیتوان به طور کامل در عبادت و بندگی حضور داشت.
هوش مصنوعی: تصور دوست به من گفت که باید روی خود را برگردانی، زیرا نمیتوان با یک قلب به دو سمت متفاوت عبادت کرد.
هوش مصنوعی: غصه و اندوه عاشقان را از عقب ایجاد میکنند، اما از پیش نمیتوان از عقل و حکمت ازلی پرهیز کرد.
هوش مصنوعی: بهشت را نمیتوان به عنوان پاداشی بدهکار دریافت کرد؛ زیرا باید برای آن با اعمال نیک و مخلصانه عمل کرد. این نوع معامله فقط با افرادی که به حقیقت و رازهای عمیق دست یافتهاند، امکانپذیر است.
هوش مصنوعی: به گفته مدعیان، من بار دیگر از لذتهای تازهای بهرهمند خواهم شد، زیرا نمیتوان به راحتی به حال و هوای قدیمی برگشت.
هوش مصنوعی: فدای دوست میشود جان نثار، اما چه ارزشی دارد که جان را برای ایاز فدای او کنیم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به روی خود در طماع باز نتوان کرد
چو باز شد به درشتی فراز نتوان کرد
ز سرنوشت قضا احتراز نتوان کرد
گره به ناخن از ابروی باز نتوان کرد
مرا ز عالم تکلیف عشق بیرون برد
چو دل به جای نباشد نماز نتوان کرد
اگر ز لوث ریا سجده گاه باید پاک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.