یک نفس با همدمی از هردو عالم خوش ترست
کنج خلوت خانه ای از ملکت جم خوش ترست
صحبت نامحرمان ناخوش تر از جان کندن است
آه از محرم که او جان یارمحرم خوش ترست
گرچه ما تنها نشینانیم و تنهائی خوش است
لیک گر یاری بود با یارهمدم خوش ترست
ساقیا رطل دمادم برزن و دم برمزن
کز طریق بیخودی رطل دمادم خوش ترست
یک قدح صاف صبوحی خوش تر از ملک دو کون
ور همه یک کوزه ی دردی بود هم خوش ترست
سوگوارانیم کز مشرق به ارض افتاده ایم
مرد عشرت نیستیم اینجا که ماتم خوش ترست
غم به ما شاد است و ما دیوانگان عالمیم
شادی دیوانگان ، دیوانه خرّم خوش ترست
عاشقانِ بی غرض خوانند مارا لاجرم
نیک با بد بهتر است و نوش با سم خوش ترست
مرهم جان نزاری زخم باید زخم عشق
زخم کز بازوی عشق آید ز مرهم خوش ترست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.