در سر از وصلِ تو هر طایفه را سودایی
در جهان از تو به هر گوشه دگر غوغایی
خلقی از شمعِ جمالِ تو چو پروانه بسوخت
تو خود از حسن نداری به کسی پروایی
سالکان در طلبت بس که جهان گردیدند
در جهان چون تو ندیدند جهان آرایی
کیست خورشید که در حسن تو داخل باشد
لاف خوبی نزند با تو زمین پیمایی
هر که را پرتو مهرِ تو جگر گرم کند
دلِ بیطاقتش آرام نگیرد جایی
عاجزم در صفتِ حسنِ تو و میدانم
که نداری و نبودهست ترا همتایی
زنده از بویِ تو گشتم که ز مبدایِ وجود
قالبِ خاکی من یافت از او احیایی
باز چون درگذرم چون به سرم برگذری
ناله برخیزد و فریاد ز هر اعضایی
غافل است آن که شکایت ز نزاری کردهست
ورنه عاقل نکند سرزنشِ شیدایی
من به طوفانِ ملامت متغیّر نشوم
که به هر باد به هم بر نشود دریایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف عشق و زیبایی معشوق پرداخته و به شدت از این احساسات پرشور سخن میگوید. شاعر به انتقال حالاتی چون شیدایی، سوختن پروانهها به دور شمع زیبایی معشوق، و تلاش سالکان در جستجوی زیبایی او اشاره میکند. او معتقد است که هیچ کس نمیتواند به زیبایی معشوقش برسد و هر کسی که تحت پرتو مهر او قرار گیرد، آرامش نخواهد داشت. شاعر در نهایت تأکید میکند که حتی در برابر انتقادها و ملامتها، قوی و ثابتقدم باقی میماند و میداند که عشق و زیبایی معشوقش فراتر از هر نوع محدودیتی است.
هوش مصنوعی: در دل هر گروهی آرزوی وصال تو وجود دارد و در تمام جهان به خاطر تو در هر گوشه و کنار هیاهو و شلوغی به پا است.
هوش مصنوعی: افرادی مانند پروانههایی هستند که به زیبایی تو سخت عاشق شده و در حال سوختن هستند، اما خودت از زیباییات هیچ نگرانی نداری و به کسی اهمیتی نمیدهی.
هوش مصنوعی: سالکان برای یافتن تو چقدر در دنیا سفر کردند، اما در این دنیا مثل تو زیبایی ندیدند.
هوش مصنوعی: کیست که بتواند با زیبایی تو رقابت کند و ادعای نیکوکاری کند در حالی که تو از زمین تا آسمان بالاتر هستی؟
هوش مصنوعی: هر که نور محبت تو را در دلش احساس کند، هرگز دلش آرام نخواهد گرفت و همیشه بیقرار خواهد بود.
هوش مصنوعی: من در توصیف زیباییات ناتوانم و میدانم که هیچکس مانند تو وجود ندارد و نبوده است.
هوش مصنوعی: من با بویِ تو زنده شدم، زیرا از خاستگاهِ وجود، وجودِ خاکی من از تو حیات یافت.
هوش مصنوعی: وقتی دوباره از کنارم بگذری، با هر باری که به من فکر کنی، در من صدای ناله و فریادی از درون هر یک از اعضای بدنم بلند میشود.
هوش مصنوعی: آدمی که از بیوفایی شکایت میکند، در واقع غافل است؛ زیرا انسان عاقل هرگز عشقباز را سرزنش نمیکند.
هوش مصنوعی: من تحت تأثیر انتقادها و سرزنشها قرار نمیگیرم، زیرا مانند دریایی هستم که نمیتواند به سادگی با وزش هر بادی به هم بریزد و متلاطم شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
[...]
بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی
چون تو خواهی که شکرخایی غلط اندازی
ز پی خشم رهی ساعد و کف میخایی
صنما مغلطه بگذار و مگو تا فردا
[...]
تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی
راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
[...]
اثر لطف خدایی که چنین زیبایی
تا تو منظور منی شاکرم از بینایی
نیست ما را شب وصل تو میسر زیرا
که شب تیره شود روز چو رخ بنمایی
چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست
[...]
محرمی کو که پیامی برد از من جایی
خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی
عجبی ، نادرهیی ، طُرفه کشی ، چالاکی
شکرینی ، نمکینی ، صنمی ، زیبایی
امشب ای پیکِ صبا گر قدمی رنجه کنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.