بامن ای یار ندانم سر یاری داری
من برآنم همه باری که نداری داری
اگرت رغبت این خیر بود آن قدرت
که من دلشده را کار برآری داری
من به جان در طلب وصل تو الا با من
هر کجا می نگرم خلوت کاری داری
با که خوردی می و خلوت به کجا کردی دوش
در تو پیداست که چشمان خماری داری
نیست بر مجمر حسن تو بخوری ز وفا
تو همان شیوه ی خوبان بخاری داری
من تو را خور نخوانم که تو فردوس منی
جز وفا جمله ی اوصاف حواری داری
از فراق تو دریغا که نزاری را نیست
آن فراغت که تو ازکار نزاری داری
دوستی کرد و بگفت از سر لطف ای مسکین
کار زر دارد و همواره تو زاری داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: اشعار به بیان احوال عاشقانه و درد فراق میپردازد. شاعر از یار خود میخواهد که به او نگاه کند و احساساتش را برآورده سازد، زیرا او در جستجوی وصال یار است. شاعر به حالت خماری و دوری از معشوق اشاره دارد و میگوید که یار باید وفا و محبت را در خود داشته باشد. همچنین، او به این نکته اشاره میکند که یار برای او بهشتی است و تنها وفا را از او طلب میکند. در نهایت، شاعر از غم فراق و زاریهای خود میگوید و به بیوفایی یار اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای یار، نمیدانم تو چه رازهایی در دل داری؛ اما من به این فکر هستم که حتی اگر چیزی از تو نداشته باشم، با من در این رابطه هستی.
هوش مصنوعی: اگر خواهان این خوبی هستی، آن توانایی که من را دلخوش کرده است، در دست توست تا به کارم بگیری.
هوش مصنوعی: من با تمام وجود به دنبال رسیدن به تو هستم و هر جا که نگاه میکنم، میبینم که نشانههایی از تنهایی و کارهایی که به تو مربوط میشود، وجود دارد.
هوش مصنوعی: کجا بودی و با چه کسی به خوشگذرانی پرداختهای که حالا در چشمانت آثار خمار باقیمانده است؟
هوش مصنوعی: وفای تو در زیباییات مانند آتش بر روی زغال است و تو همان طور که خوبان رفتار میکنند، دلنشین و جذابی.
هوش مصنوعی: من تو را به نام بد نمیخوانم؛ زیرا تو بهشت من هستی و جز وفاداری، همهی صفات را داری.
هوش مصنوعی: دلتنگی من از دوری تو بسیار است، اما نمیتوانم آرامش و آسایش تو را در کارهایی که مشغول آن هستی فراموش کنم.
هوش مصنوعی: دوستی به من گفت که تو را به خاطر کمتریهای زندگیات سرزنش میکند و در حالی که کارهای خوب و ارزشمندی دارد، تو همیشه در حال گله و شکایت هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری
کار من ساز اگر روی به کاری داری
بارده در حرم وصل، تهی دستان را
ما اگر هیچ نداریم توباری داری
باتو دارند همه عهد و قراری لیکن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.