هر که را مهرِ تو در دل نبود بی جان به
وان که جز عشقِ تو اش کیش بود قربان به
دلِ من در سرِ میدانِ محبّت چون گوی
در خمِ زلف چو چوگانِ تو سرگردان به
قفلِ یاقوت که بر درجِ دُر انداخته ای
سخت خوب است ولی پسته و گل خندان به
من به مرجان نکنم نسبتِ لعل تو که هست
بوسه ای زان لبِ لعلِ تو ز صد مرجان به
اگرم تیغ زنی سر نهم اندر قدمت
سرِ چاکر چو رود در قدمِ سلطان به
روی بنمای که ابرویِ تو محرابِ من است
باشدم کفرِ سرِ زلفِ تو از ایمان به
گرچه دردِ تو نزاری نپذیرد درمان
عشق دردی ست که آن را نکنی درمان به
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.