ندیدیم هرگز به عمر دراز
در بسته بر می که نگشود باز
عجب نبود از می که هنگامِ بود
گر آید ز کتمِ عدم در وجود
بجایی کند دستگیری مست
که چرخش نهد بر زمین پشت دست
اگر در زمین نیز باشد دفین
چو میخواره سر بر زند از زمین
اگر شمّهای از کرامات می
بگویم عجایب بمانی ز وی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیتها شاعر به توصیف حالاتی از مینوشی و تاثیر آن بر انسان میپردازد. او میگوید هرگز در عمرش درب می که به خاطر آن به جستجوی حقیقت رفته، بسته نمانده است. مینوشی میتواند به موجودی که از عدم به وجود آمده، کمک کند. شاعر معتقد است که حتی اگر چیزی مدفون در زمین نیز باشد، میتواند از زمین سر بلند کند و به اوج برسد. او در انتها اشاره میکند که اگر بخواهد از کرامات و اعجابهای می بگوید، حتی شنونده نیز حیرتزده خواهد شد.
هوش مصنوعی: هرگز مشاهده نکردیم که در عمر طولانی، در بستهای وجود داشته باشد که وقتی گلابی به آن نزدیک شود، دوباره باز نشود.
هوش مصنوعی: عجیب نیست که شراب در زمانی که در حالت عدم بوده، به ناگهان به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: وقتی که سرنوشت انسان به زمین میافتد و دچار مشکل میشود، از کسی که در حال خوشگذرانی است، انتظاری برای کمک و حمایت نباید داشت.
هوش مصنوعی: اگرچه گنجی در زیر زمین پنهان باشد، اما مانند کسی که از شراب مست شده، روزی سر بر میآورد و خود را نمایان میکند.
هوش مصنوعی: اگر کمی از ویژگیهای شگفتانگیز او را بگویم، تو به حالت حیرت و شگفتی درخواهی آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.