دگر ره گفت کای دریای دُربار
چو دُر صافی و چون دریا عجبکار
عجب دارم ز یارانی که خفتند
که خواب دیده را با کس نگفتند
همه گفتند چون ما در زمین آی
نگوید کس چنین رفتم چنین آی
جوابش داد دانای نهانی
که نقد این جهانست آن جهانی
نگنجد آن ترنم اندرین ساز
مخالف باشد ار برداری آواز
نفس در آتش آری دم بگیرد
و گر آتش در آب آری بمیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده به دنیای دربار و رازهای آن اشاره میکند. او به دریا و زیباییهایش میبالد و از یارانی سخن میگوید که خوابهایی دارند ولی هیچگاه درباره آنها صحبت نمیکنند. در پاسخ به او، یک دانای نهانی میگوید ارزش واقعی در این جهان است، نه در آن جهان. او به تضادها اشاره میکند که همانند ترنم موسیقی در این ساز نمیگنجد و بیان میکند که نفس در آتش میسوزد و اگر آتش را در آب بیندازند، از بین میرود. این سخنان به عمق و پیچیدگی زندگی و تفاوتهای آن در دنیای مادی و معنوی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: گفتند ای دریای بزرگ و با ارزش، تو مانند مرواریدهایی هستی که در روشنی و زیبایی درخشانند و همچون دریا، شگفتانگیز و پر رمز و راز.
هوش مصنوعی: تعجب میکنم از دوستانی که خوابیدهاند، زیرا خوابهایشان را با هیچکس در میان نمیگذارند.
هوش مصنوعی: همه گفتند وقتی ما به زمین میرویم، هیچکس اینطور نخواهد گفت که من اینگونه بودهام و اینطور میروم.
هوش مصنوعی: یکی از دانایان پنهانی به او پاسخ داد که ارزش واقعی، در این دنیا وجود دارد و نه در جهانی دیگر.
هوش مصنوعی: اگر صدای دلنشین نتواند در این ساز ناهماهنگ جا بگیرد، حتی اگر بخواهی که آوازش را بلند کنی، باز هم محال است.
هوش مصنوعی: اگر نفس در آتش باشد، میتواند انرژی و حرارت را بگیرد، اما اگر آتش در آب بیفتد، خواهد مرد و خاموش میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.