چنین بود در نامهٔ رهنمای
از آن پس که بود آفرین خدای
که شاها به دانش دل آباددار
ز بیدانشان «دور شو» یاد دار
دری را که بندش بود ناپدید
ز دانا توان بازجستن کلید
به هر دولتی کاوری در شمار
سجودی بکن پیش پروردگار
به پیروزی خود قویدل مباش
ز ترس خدا هیچ غافل مباش
خدا ترس را کارساز است بخت
بود ناخدا ترس را کار سخت
به هر جا که باشی تنومند و شاد
سپندی به آتش فکن بامداد
مباش ایمن از دیدن چشم بد
نه از چشم بد بلکه از چشم خود
چنین زد مثل مرد گوهرشناس
که گر خوبی، از خویشتن در هراس
ز بار آن درختی نیابد گزند
که از خاک سر برنیارد بلند
دو شاخه گشایان نخجیرگاه
به فحلان نخجیر یابند راه
سبق برد خود را تک آهستهدار
حسد را به خود راه بربسته دار
حسد مرد را دل به درد آورد
میان دو آزاده گرد آورد
به کینه مبَر هیچکس را ز جای
چو از جای بردی درآرش ز پای
گرت با کسی هست کین کهن
نژادش مکن یکسر از بیخ و بن
مخواه از کسی کین آبای او
نظر بیش کن در محابای او
ز خورشید تا سایه، مویی بوَد
که این روشن آن تیرهرویی بود
ز خرما به دستی بوَد تا به خار
که این گلشکر باشد آن ناگوار
صدف گرچه همسایه شد با نهنگ
در تاج دارد نه شمشیر جنگ
برادر به جرم برادر مگیر
که بس فرق باشد ز خون تا به شیر
مزن در کس از بهر کس نیش را
به پای خود آویز هر میش را
چو آمرزش ایزدی بایدت
نباید که رسم بدی آیدت
بدان را بد آید ز چرخ کبود
به نیکان همه نیکی آید فرود
مکن جز به نیکی گرایندگی
که در نیکنامی است پایندگی
منه بر دل نیکنامان غبار
که بدنامی آرد سرانجام کار
مکن کارِ بدگوهران را بلند
که پروردن گرگت آرد گزند
میامیز در هیچ بدگوهری
مده کیمیایی به خاکستری
چو بدگوهری سربرآرد ز مرد
کند گوهر سرخ را رویزرد
زدن با خداوند فرهنگ رای
به فرهنگ باشد تو را رهنمای
چو سود درم بیش خواهی نه کم
مزن رای با مردم بیدرم
کشش جستن از مردم ِ سستکوش
جواهر خری باشد از جو فروش
همه جنسی از گور و گاو و پلنگ
به جنسیت آرند شادی به چنگ
چو در پرده ناجنس باشد همال
ز تهمت بسی نقش بندد خیال
دو آیینه را چون بههم برنهی
شود هر دو از عاریتها تهی
مشو با زبونافکنانِ گاودل
که مانی در اندوه چون خر به گل
جوانمردی شیر با آدمی
ز مردمرمی دان نه از مردمی
بر آنکس که با سخترویی بوَد
درشتی به از نرمخویی بود
ستیزنده را چون بود سخت کار
به نرمی طلب کن به سختی بدار
سر خصم چون گردد از فتنه پُر
به چربی بیاور به تیزی ببُر
چو افتی میان دو بدخواه خام
پراکندهشان کن لگام از لگام
درافکن بههم گرگ را با پلنگ
تو بر آرد را از میان دو سنگ
کسی را که باشد ز دهقان و شاه
به اندازهٔ پایهٔ نه پایگاه
به سوی توانا توانا فرست
به دانا هم از جنس دانا فرست
فرستاده را چون بود چارهساز
به اندرز کردن نباشد نیاز
به جایی که آهن درآید به زنگ
به زر داد آهن برآور ز سنگ
خزینه ز بهر زر آکندنست
زر از بهر دشمن پراکندنست
به چربی توان پای روباه بست
به حلوا دهد طفل چیزی ز دست
چو مطرب به سور کسان شاد باش
ز بند خود ار سروی آزاد باش
میارای خود را چو ریحان باغ
به دست کسان خوبتر شد چراغ
خزینه که با توست بر توست بار
چو دادی به دادن شوی رستگار
زر آن آتشی نیست کهآکندنیست
شراریست کز خود پراکندنیست
مگو کز زر و صاحب زر که به
گره بدتر از بند و بند از گره
چنین گفت با آتش آتشپرست
که از ما که بهتر به جایی که هست؟
بگفت آتش ار خواهی آموختن
تو را کشت باید مرا سوختن
فراخآستین شو کزین سبز شاخ
فتد میوه در آستین فراخ
ز سیری مباش آنچنان شادکام
که از هیضهٔ زهری درافتد به جام
به گنجینهای مفلسی راه بُرد
بیفتاد و از شادمانی بمرد
همان تشنهٔ گرم را آب سرد
پیاپی نشاید به یکباره خورد
به هر منزلی کاوری تاختن
نشاید درو خوابگه ساختن
مخور آب نا آزموده نخست
به دیگر دهانی کن آن بازجست
نه آن میوهای کاو غریب آیدت
کزو ناتوانی نصیب آیدت
به وقت خورش هر که باشد طبیب
بپرهیزد از خوردهای غریب
بر آن ره که نارفته باشد کسی
مرو گرچه همراه داری بسی
رهی کاو بود دور از اندیشه پاک
به از راهِ نزدیکِ اندیشناک
گرانباری مال چندان مجوی
که افتد به لشگرگهت گفتگوی
ز هر غارت و مال کآری به دست
به درویش ده هر یک از هر چه هست
نهانی به خواهندگان چیز ده
که خشنودی ایزد از چیز به
دهش کز نظرها نهانی بود
حصار بد آسمانی بود
سپه را به اندازه ده پایگاه
مده بیشتر مالی از خرج راه
شکمبنده را چون شکم گشت سیر
کند بددلی گرچه باشد دلیر
نه سیری چنان ده که گردند مست
نه بگذارشان از خورش تنگدست
چنان زی که هنگام سختی و ناز
بود لشگر از جز تویی بینیاز
به روزی دو نوبت برآرای خوان
سران سپه را یکایک بخوان
مخور باده در هیچ بیگانهبوم
تن آسان مشو تا نباشی به روم
به روشنترین کس ودیعت سپار
که از آب روشن نیاید غبار
چو روشنترست آفتاب از گروه
امانت بدو داد دریا و کوه
اگر مقبلی مقبلان را شناس
که اقبال را دارد اقبال پاس
مده مدبران را برِ خویش راه
که انگور از انگور گردد سیاه
وفا خصلتِ مادر آورد ِ توست
مگر از سرشتی که بود از نخست
چو مردم بگرداند آیین و حال
بگردد بر او سکهٔ ملک و مال
ز خوی قدیمی نشاید گذشت
که نتوان به خوی دگر بازگشت
منه خوی اصلی چو فرزانگان
مشو پیرو خوی بیگانگان
پیاده که او راستآیین شود
نگونسار گردد چو فرزین شود
اگر صاحباقبال بینی کسی
نبینم که با او بکوشی بسی
به هر گردشی با سپهر بلند
ستیزه مبَر تا نیابی گزند
بنه دل به هرچ آورد روزگار
مگردان سر از پند آموزگار
اگر نازی از دولت آید پدید
سر از ناز دولت نباید کشید
به نازی که دولت نماید مرنج
که در ناز دولت بود کان گنج
چو هنگام ناز تو آید فراز
کشد دولت آنروز نیز از تو ناز
صدف زان همه تن شدهست استخوان
که مغزی چو دُر دارد اندرمیان
ازان سخت شد کان گوهر چو سنگ
که ناید گهر جز به سختی به چنگ
به سختی در اختر مشو بدگمان
که فرختر آید زمان تا زمان
ز پیروزهگون گنبد انده مدار
که پیروز باشد سرانجام کار
مشو ناامید ار شود کار سخت
دل خود قوی کن به نیروی بخت
بر انداز سنگی به بالا دلیر
دگرگون بود کار کاید به زیر
رها کن ستم را به یکبارگی
که کم عمری آرد ستمکارگی
شه از داد خود گر پشیمان شود
ولایت ز بیداد ویران شود
تو را ایزد از بهر عدل آفرید
ستم ناید از شاه عادل پدید
نکورای چون رای را بد کند
چنان دان که بد در حق خود کند
چو گردد جهان گاهگاه از نورد
به گرمای گرم و به سرمای سرد
در آن گرم و سردی سلامت مجوی
که گرداند از عادت خویش روی
چنان به که هر فصلی از فصل سال
به خاصیت خود نماید خصال
ربیع از ربیعی نماید سرشت
تموز از تموز آورد سرنبشت
چو هرچ او بگردد ز ترتیب کار
بگردد بر او گردش روزگار
بجای تو گر بد کند ناکسی
تو نیز ار کنی نیکوی با کسی
همان را همین را فراموش کن
زبان از بد و نیک خاموش کن
مژه در نخفتن چو الماس دار
به بیداری آفاق را پاس دار
چنین زد مثل کاردان بزرگ
که پاس شبانست پابند گرگ
چو یابی تواناییی در سرشت
مزن خنده کانجا بود خنده زشت
وگر ناتوانی درآید به کار
مکن عاجزی بر کسی آشکار
لب از خندهٔ خرمی درمبند
غمین باش پنهان و پیدا بخند
به هر جا که حربی فراز آیدت
به حربآزمایان نیاز آیدت
هزیمت پذیر از دگر حربگاه
نباید که یابد در آن حرب راه
گریزنده چون ره به دست آورد
به کوشندگان در شکست آورد
چو خواهی که باشد ظفر یار تو
ظفر دیده باید سپهدار تو
به فرخ رکابان فیروزمند
عنان عزیمت برآور بلند
به هرچ آری از نیک و از بد بجای
بد از خویشتن بین و نیک از خدای
چو این نامه نامور شد تمام
به شه داد و شه گشت ازو شادکام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این نامه راهنمایی برای شاهان و فرمانروایان است تا به اهمیت دانش و دوری از نادانی پی ببرند. نویسنده به فرمانروایان توصیه میکند که از دیدن بدیهای دیگران غافل نباشند و همواره آگاه و هوشیار باشند. همچنین، او به مسائلی چون حسادت و کینهورزی اشاره میکند و تأکید میکند که باید از این صفات دوری کنند و به نیکیها گرایش داشته باشند.
نویسنده به اهمیت مشورت با افراد دانا و پرهیز از ارتباط با بدگوهریها و بدکاران تأکید میکند. او همچنین به دادن مال و ثروت به نیازمندان اشاره میکند و میگوید که باید در برابر قدرت و ثروت، تواضع و عدالت را رعایت کرد.
پیام اصلی این نامه، تأکید بر ویژگیهایی چون نیکی، دانش، تواضع و عدالت است تا یک فرمانروا بتواند مدیریتی درست و مؤثر داشته باشد و از خطرات دوران خود محفوظ بماند.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که این وضعیت در نوشتار راهنمایی وجود داشت، پس از آنکه خداوند، آفرینش را انجام داد. به نوعی میتوان گفت که پس از آفرینش خدا، این شرایط و امور شکل گرفتند.
هوش مصنوعی: ای شاه، برای آبادانی دل خود از علم و دانش بهره ببر و در یاد داشته باش که از بیدانشان دوری کنی.
هوش مصنوعی: اگر دروازهای قفل شده باشد، تنها فردی دانا میتواند کلید آن را پیدا کند و در را باز کند.
هوش مصنوعی: هر حکومتی برای خودش نشانهای دارد، پس در برابر خالق هستی به خاک بیفت و سجده کن.
هوش مصنوعی: به خاطر پیروزیات خود را با قدرت و شجاعت آماده کن و از ترس خداوند هیچگاه غافل نشو.
هوش مصنوعی: خداوند برای ترس و نگرانی کارکرد خاصی دارد؛ اما این ترس میتواند باعث شود که شانس و فرصتهای خوب از بین بروند. ترس میتواند بر روی تلاشها و سختیهای انسان تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: هر جا که هستی، با قدرت و شادی، در صبح زود، نیکویی را به دیگران ارزانی دار.
هوش مصنوعی: از دیدن بدیها و نگاههای ناپسند دیگران مطمئن نباش، نه به خاطر اینکه آن دیدگاهها باعث آسیب میشوند، بلکه به خاطر اینکه خودت هم ممکن است به همین شکل فکر کنی و به خودت آسیب برسانی.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مانند یک مرد حکیم و با دانایی که به ارزشها و زیباییها آگاه است، اگر خوب باشد، باید از خود و ویژگیهایش نگرانی نداشته باشد.
هوش مصنوعی: درختی که ریشههای محکمی در خاک دارد، نمیتواند آسیب ببیند. این نشاندهنده اهمیت استحکام و پایگاههای درست در زندگی است.
هوش مصنوعی: دو شاخهای که راه را باز میکنند، به شکارگاههای فراریان میرسند و به آنها راه میدهند.
هوش مصنوعی: با احتیاط و آرامش پیش برو و حسادت دیگران را از خود دور کن.
هوش مصنوعی: حسادت باعث میشود که دل انسان پر از درد و رنج شود، در حالی که انسانهای آزاد و با کرامت همیشه تلاش میکنند از چنین احساسی دوری کنند و در کنار هم باشند.
هوش مصنوعی: به خاطر خشم و کینه، نمیتوان کسی را از جایگاهش بیرون کرد، زیرا اگر خود را از جایگاهش برچینی، ممکن است در نهایت به خود آسیب برسانی.
هوش مصنوعی: اگر با کسی هستی که ریشهاش از نسلهای قدیم است، نباید او را به کلی از ریشه و اصلش جدا نکنی.
هوش مصنوعی: از کسی طلب نکن که به خاطر خانوادهاش، بیشتر به او توجه کنی.
هوش مصنوعی: بین نور خورشید و سایه، فاصلهای جز یک تار مو نیست که این نور روشن و آن سایه تاریک هستند.
بین خرما و خار فاصله زیادی نیست اما یکی تلخ است و دیگری شیرین (یعنی آدمها حتی دو برادر با وجود خویشی، متفاوت هستند پس کسی را به جرم دیگری مگیر)
هوش مصنوعی: هرچند صدف در کنار نهنگ زندگی میکند، اما او همواره در تاج خود زیبایی دارد و به دنبال قدرت و جنگ نیست.
هوش مصنوعی: برادر، به خاطر اشتباهات برادر خود مجازات نکن، زیرا تفاوت زیادی بین رابطه خونی و رابطهای که از محبت و دوستی سرچشمه میگیرد وجود دارد.
هوش مصنوعی: برای دیگران مشکلات و سختیها را به خود نگیرد و درگیر نکن. هر کسی باید به مسائل و چالشهای خودش بپردازد و تو نباید بار دیگران را به دوش بکشی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مورد بخشش و رحمت الهی قرار بگیری، نباید به کارهای بد و ناپسند روی بیاوری.
هوش مصنوعی: هر کسی آنچه را که برای خود ناپسند میداند، از سرنوشت بد میداند و اما برای نیکان، سرنوشت خوب و نیکی رقم میخورد.
هوش مصنوعی: تنها به کارهایی بپرداز که نیکو و پسندیدهاند، چرا که دوام و ماندگاری در نام نیک و خوبنامی است.
آدمهای نیکنام و آبرومند را میازار که عاقبت خود بدنام میشوی
هوش مصنوعی: کارهای ناشایست و ناپسند را انجام نده، زیرا پرورش و حمایت از افراد بدسرشت، خود باعث آسیب و ضرر به تو خواهد شد.
با آدمهای بدذات و بدخواه قاطی نشو زیرا کیمیای تو و وجود باارزش تو را خاکستر و بیارزش میکنند
هوش مصنوعی: وقتی کسی با نیت و خصلت ناپاک خود ظاهر میشود، حتی ارزشمندترین چیزها نیز تحت تأثیر قرار میگیرند و زیباییهای واقعی خود را از دست میدهند.
هوش مصنوعی: با ارتباط و نزدیکی به خداوند، میتوان به فرهنگ و اندیشههای بهتری دست یافت و او میتواند راهنمایی برای شما باشد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی سود بیشتری از پولت ببری، با افراد بیپول مشورت نکن و در نظر آنها قرار مگیر.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از افرادی که ضعیف و بیعلاقه هستند فاصله بگیری، در واقع مثل این است که تو جواهر زیبایی را از کسی میخری که آن را بیارزش میداند.
هوش مصنوعی: همه موجودات از جمله انسان، گاو و پلنگ، برای کسب شادی و خوشبختی تلاش میکنند.
هوش مصنوعی: اگر در پس پرده، چیزی ناخالص و نامناسب باشد، خیال با توهمهای فراوانی در مورد آن شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر دو آینه را به هم نزدیک کنی، هر کدام از آنها از چیزهایی که به طور موقت به آنها افزوده شده، خالی خواهند شد.
با آدمهای ضعیفکُش و ترسو همراه نشو؛ که عاقبتش شکست و پشیمانی است
هوش مصنوعی: شجاعت و بزرگواری واقعی را باید در رفتار یک انسان بررسی کرد، نه فقط در ظاهر و ویژگیهای ظاهری او.
هوش مصنوعی: کسی که در برخورد با دیگران سختگیر و خشن است، بهتر است به جای درشتی، رفتار ملایمتری داشته باشد.
هوش مصنوعی: در مواجهه با کسی که با شما درگیر شده است، نرمش و ملایمت را در پیش بگیرید، چرا که اگر با سختی و خشونت رفتار کنید، او نیز به سختی و تندی پاسخ خواهد داد.
هوش مصنوعی: وقتی دشمن با فتنه و نیرنگ پر شود، باید با تیزهوشی و برش قاطع به او پاسخ داد.
هوش مصنوعی: وقتی در میان دو دشمن قرار گرفتی، باید با تدبیر خود آنها را کنترل کنی و از پیشرفت ناپسندشان جلوگیری کنی.
هوش مصنوعی: گرگ و پلنگ را به نبرد بفرست تا خطر را از بین ببرد و به گوشهای دور براند.
هوش مصنوعی: شخصی وجود دارد که در مقایسه با دهقان و شاه، به اندازهٔ مقام و موقعیت خود، ارزش و منزلت دارد.
هوش مصنوعی: به سوی کسی که قدرت و توانایی دارد، کسی را بفرست که خود نیز توانا باشد و از کسانی که دانش دارند، کسی را بفرست که دانا باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که فرستاده راهحلی برای مشکل دارد، نیازی به نصیحت کردن یا اندرز دادن او نیست.
هوش مصنوعی: در جایی که آهن با زنگ و زنگاری رو به رو میشود، به طلا تبدیل شده است، یعنی آهنی که از سنگ به دست میآید، با طلا برابری میکند.
هوش مصنوعی: خزانه برای جمع آوری طلا است، و طلا برای پراکنده کردن در میان دشمنان به کار میرود.
هوش مصنوعی: اگر به دلخواهتان کار نکنید، نمیتوانید به نتیجه مطلوبی دست پیدا کنید. وقتی که کسی ناتوان است، نباید انتظار داشته باشد که بدون تلاش و کوشش چیزی به دست آورد.
هوش مصنوعی: هنگامی که نوازنده در جشن و سروری حضور دارد، باید خوشحال و شاداب باشد.
هوش مصنوعی: اگر از قید و بند خود رها هستی، مانند سروی آزاد و سرزنده خواهی بود.
هوش مصنوعی: خودت را مانند گل خوشبوی باغ در دست افرادی خوب و شایسته قرار نده، زیرا آنها تو را بیشتر از آنچه که هستی درخشان و ارزشمند خواهند کرد.
هوش مصنوعی: هر گنجینه و ثروتی که در کنار توست، بر دوش خودت است. اگر بار مسئولیت و کمک به دیگران را برعهده بگیری، به رستگاری و موفقیت خواهی رسید.
هوش مصنوعی: طلا آتش نیست که فقط بسوزاند، بلکه جرقهای است که خود به خود در اطرافش پخش میشود و تأثیراتش را در فضا میگسترد.
هوش مصنوعی: نگو که ثروت و دارایی چگونه است، چون در مشکلاتش از چنگال و گره بدتر است.
هوش مصنوعی: آتشپرست به آتش میگوید که از ما بهتر نیست، پس چرا در جایی که هستیم، از چیزی که داریم راضی نیستیم؟
هوش مصنوعی: اگر بخواهی آتش را یاد بگیری، باید بفهمی که برای یادگیری آن، من باید بسوزم.
بخشنده و سخاوتمند باش زیراکه در زیر این درخت پربار هرکه دستانش را باز کرد بیشتر میوه گرفت.
هوش مصنوعی: از خوشحالی و شادمانی بیش از حد و ناشی از سیری پرهیز کن، زیرا ممکن است این شادی به گونهای باشد که همچون زهر در جامی بیفتد.
هوش مصنوعی: مردی به گنجینهای پُر از ثروت دست پیدا کرد، اما از خوشحالی جانش را از دست داد.
هوش مصنوعی: کسی که بسیار تشنه است، نمیتواند آب سرد را به یکباره و سریع بنوشد؛ بلکه باید به آرامی و به تدریج آن را بنوشد.
هوش مصنوعی: به هر جایی که بروی، نباید در آنجا به خواب رفت، چون ممکن است آن جا مناسب برای استراحت نباشد.
هوش مصنوعی: امتحان نکن آب ناشناخته را؛ ابتدا در جای دیگری تستش کن، سپس نتیجهاش را بررسی کن.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که میوهای که به نظر غریب و دور از دسترس میآید، برای تو سودی نخواهد داشت و به تو نفعی نمیرساند. در واقع، به دنبال چیزهای دور از دسترس نباش، چون بهرهای از آنها نخواهی برد.
هوش مصنوعی: در زمان صبح و حضور خورشید، هر کسی که پزشک باشد باید از خوردن چیزهای غیرمعمول و عجیب پرهیز کند.
هوش مصنوعی: به آن مسیری که کسی قبلاً نرفته است، نرو، حتی اگر دوستان زیادی همراهت باشند.
هوش مصنوعی: کسی که دور از تفکر پاک است، بهتر است راه دور را بپیماید تا اینکه به راه نزدیک برود، اما با فکر و اندیشه ناپاک.
هوش مصنوعی: به دنبال ثروت فراوان نباش، زیرا ممکن است باعث ایجاد مشکلات و بحث و جدل در زندگیات شود.
هوش مصنوعی: از هر چیزی که به دست میآوری، بخشی را به درویش بده. هرچه که داری، از آن چه به دست آوردی، به او بخشش کن.
هوش مصنوعی: به آرامی و به صورت پنهانی، به کسانی که در جستجوی چیزهایی هستند، هدیه بده؛ زیرا خشنودی خداوند از این بخشش و انجام کار نیک حاصل میشود.
هوش مصنوعی: نعمت و لطفی که از چشمها پنهان است، مانند دژی است که از مشکلات آسمانی محافظت میکند.
هوش مصنوعی: سربازان را فقط به اندازه ده پایگاه تجهیزات نده و نباید حتی یک چیز بیشتر از هزینه سفر خرج کنی.
(سپاهیان و لشگر) اگر بنده شکم و تنپرور شوند ترسو خواهند شد اگرچه دلیر باشند
هوش مصنوعی: هرگز به کسی بیش از حد نعمت نده که مست و غافل شود، و هم چنین اجازه نده که آنان از خوراکی کم یا محدود بسازند.
هوش مصنوعی: به گونهای زندگی کن که در زمانهای دشوار و ناز، تنها تویی که به کسی نیاز نداری و به تنهایی میتوانی از پس مشکلات برآیی.
هوش مصنوعی: هر روز دو بار سفرهای برپا کن و با احترام به فرماندهان و بزرگان سپاه، به طور جداگانه دعوتشان کن.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب را در سرزمینهای بیگانه ترک کن و آسودگی را رها کن تا اینکه در خانه خودت باشی.
هوش مصنوعی: به بهترین و مطمئنترین فرد امانت بده، چون از آب زلال هیچگونه کدری و آلودگی به وجود نمیآید.
هوش مصنوعی: وقتی که آفتاب از گروه دیگران روشنتَر است، دریا و کوه را به او سپردند.
هوش مصنوعی: اگر کسی را بشناسی که در برابر خوشبختی و موفقیت قدم برمیدارد، به او احترام بگذار و به یاد داشته باش که خوشبختی خود را حفظ کند.
هوش مصنوعی: به دیگران اجازه نده که شما را تحت تأثیر خود قرار دهند، زیرا ممکن است نتیجهای منفی به همراه داشته باشد. مانند این که انگور از انگور دیگر به رنگ سیاه در میآید.
هوش مصنوعی: وفا ویژگیای است که مادر تو به ارث آورده است، مگر اینکه ذات و سرشت تو از ابتدا چنین نبوده باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که انسان روش و رفتار خود را تغییر بدهد، بر او سرنوشت و ثروت نیز دگرگون خواهد شد.
هوش مصنوعی: از صفات و ویژگیهای اصلی انسان نمیتوان به سادگی گذشت، چرا که نمیتوان به راحتی به حالت یا ویژگیهای دیگری بازگشت.
هوش مصنوعی: خود واقعیات را کنار نگذار و مانند انسانهای خردمند زندگی کن. به تقلید از دیگران و شخصیتهای غیرواقعی نپرداز.
هوش مصنوعی: وقتی کسی به درستی و با اصول صحیح زندگی کند، حتی اگر از نظر ظاهری ضعیف و بینوا باشد، باز هم احساس افتادگی و ناچیزی نخواهد داشت؛ اما اگر به طرز نادرست رفتار کند، حتی اگر توانمند و قوی به نظر برسد، دچار تحقیر و ذلت خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر کسی را ببینی که شانس و فرصت خوبی دارد، دیگر کسی را نخواهی دید که با او به تلاش و کوشش بپردازی.
هوش مصنوعی: در هر چرخش آسمان و زمان، با چالشها و سختیها درگیر نشوید تا آسیب و ضرری نبینید.
هوش مصنوعی: به دل خود اجازه نده که به هرچیزی که روزگار برایت به ارمغان میآورد، دلبستگی پیدا کند. از نصیحتهای معلم خود غافل نشو.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و لطفی از جانب سرنوشت و شانس به ما برسد، نباید از آن حالت دلبرانه و زیبا خود را کنار بکشیم.
هوش مصنوعی: به خاطر ناز و نعمتهایی که به تو میرسد، دلخور نباش، چون این ناز و زیباپسندی در واقع ثروتی بزرگ است که در آن نهفته است.
هوش مصنوعی: وقتی زمان ناز و زیبایی تو فرا میرسد، در آن روز هم بخت و اقبال به تو توجه میکند و از زیباییات لذت میبرد.
هوش مصنوعی: صدف به خاطر وجود مرواریدش به یک موجود باارزش تبدیل شده است، زیرا درون آن چیزی قیمتی و زیبا مانند دُر وجود دارد.
هوش مصنوعی: زمانی سختیها و چالشها باعث میشود که گوهری ارزشمند بدست آید، زیرا به دست آوردن چیزهای با ارزش معمولاً نیازمند تلاش و دشواری است.
هوش مصنوعی: در سختیها و مشکلات نباید ناامید شد، زیرا ممکن است از درون این دشواریها فرصتهای خوب و شادیبخش پیش آید.
هوش مصنوعی: نگران رنگ طلایی گنبد باش و ناامید نشو، چرا که در نهایت، نتیجه کار مثبت و پیروزمندانه خواهد بود.
هوش مصنوعی: هرگز ناامید نباش اگر کارها دشوار شدند، بر دل خود قوت ببخش و به نیروی شانس خود ایمان داشته باش.
هوش مصنوعی: سنگی را به بالا پرتاب کن، دلیرانه تغییر کند کار دشمن به زیر.
هوش مصنوعی: به یکباره ظلم را رها کن، زیرا ظلم کردن در جوانی عمر را کوتاه میکند.
هوش مصنوعی: اگر شاه از داد خود پشیمان شود، سرزمین از ظلم و ستم ویران خواهد شد.
هوش مصنوعی: خداوند تو را به خاطر عدالت خلق کرده است و از سلطنت یک پادشاه عادل، ستم بیرون نمیآید.
هوش مصنوعی: کسی که نظر بدی به دیگران دارد، باید بداند که در واقع به خود آسیب میزند.
هوش مصنوعی: وقتی که جهان در دورههای مختلف تحت تأثیر نور و گرما قرار میگیرد و سپس به سرمای سرد و تاریکی میرسد.
هوش مصنوعی: در میان روزگارهای خوب و بد، به دنبال سلامتی نباش، زیرا عادتهای خود را تغییر نمیدهد.
هوش مصنوعی: هر فصل از سال باید ویژگیهای خاص خود را به نمایش بگذارد و این نشاندهنده زیباییهای منحصر به فرد هر زمان است.
هوش مصنوعی: بهار نشانههایی از بهار خود را نمایان میکند و تابستان نیز سرنوشت و ویژگیهای خود را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: هر زمان که کسی از نظم و ترتیب کارهای خود خارج شود، بخت و روزگار نیز بر او دستخوش تغییرات و نوسانات خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر فردی به جای تو کار بدی انجام دهد، تو هم اگر با کسی خوب رفتار کنی، هیچ فرقی ندارد.
هوش مصنوعی: همان چیزهایی را که هست فراموش کن و زبانت را درباره خوبیها و بدیها خاموش نگهدار.
هوش مصنوعی: چشمهایت را بسته نگهدار و با دقت به دنیا نگاه کن، بگذار بیداریات به تماشای زیباییهای آفرینش بیانجامد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که فردی با هوش و تجربه، مانند یک کاردان بزرگ، باید به خوبی مراقب و محافظت کننده باشد، زیرا شبان باید گرگها را از گوسفندها دور نگه دارد و از آنها محافظت کند. در واقع، شایستگی و تدبیر در نگهداری و محافظت از چیزهای ارزشمند ضروری است.
هوش مصنوعی: اگر توانایی خاصی در خود یافتی، به آن نبال و خود را مسخره نکن؛ زیرا در جایی که توانایی واقعی وجود داشته باشد، خنده و شوخی بیمورد است.
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند کاری را انجام دهد، بهتر است آن را انجام ندهد تا ناتوانیاش برای دیگران مشخص نشود.
هوش مصنوعی: لبت را از خندهای شاداب بگیر و غم را در دل پنهان کن، اما به آرامی در لحظههای مختلف بخند.
هوش مصنوعی: هر کجا که با چالشی روبرو شوی، به کسانی که در مبارزه مهارت دارند، نیاز خواهی داشت.
هوش مصنوعی: کسی که در میدان نبرد شکستپذیر است، نباید راهی را در آنجا بیابد که او را به ناکامی بکشاند.
هوش مصنوعی: کسی که فرار میکند، وقتی راهی پیدا کند، میتواند به تلاشگران آسیب بزند.
اگر پیروزی میخواهی، فرماندهی انتخاب کن که تجربه پیروزی دارد.
هوش مصنوعی: با افتخار و به بهروزی بر سواران پیروز راندن به سوی هدف را آغاز کن.
هوش مصنوعی: هر آنچه که انجام میدهی، چه نیک و چه بد، به جای اینکه به کارهای بد خودت نگاه کنی، بر نکات خوب و نیکیهای خدا تمرکز کن.
هوش مصنوعی: وقتی این نامه معروف شد، آن را به پادشاه ارائه داد و پادشاه به خاطر آن خوشحال شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.