گنجور

 
نظیری نیشابوری

آب رز در خم آتشین نشده

سیر ازو خاک جرعه چین نشده

ته این لعل دردآمیزست

در نگین خانه خوش نشین نشده

مزه نگرفته ای ز میکده ای

کز لبت باده انگبین نشده

بر چنان لب عجب که تا امروز

لعن ابلیس آفرین نشده

هر که یک بار دیده روی تو را

از غمی در جهان غمین نشده

چه شوی پایمال گل چینان

سنبلت فرش یاسمین نشده

سیب سیمین هنوز در دیده

قابل جیب و آستین نشده

کیست کز سلسبیل رخسارت

خاطرش جنت برین نشده

از مژه دیده ارغوان زارست

در این باغ خارچین نشده

بی قبول نظر «نظیری » را

رقم سجده بر جبین نشده