گنجور

 
نظیری نیشابوری

به امید توام خرسند ازین پس

نخواهم گشت حاجتمند ازین پس

به بهتان گناهم سوخت دشمن

به عصیانم نمی سوزند ازین پس

اگر در دل ملالی یابم از تو

نخواهم تن به ناخن کند ازین پس

دلم از خانمان برکنده عشقت

ندارم مهر بر فرزند ازین پس

به بند نیستی دیدم دهانت

به هستی نیستم دربند ازین پس

بر از آغوش شمشادت گرفتم

ز صرصر نشکنم پیوند ازین پس

کنون خوش وقت باید بود با هم

که داند زندگی تا چند ازین پس

به تعلیم خردمندان نبودم

بسم نابخردان را پند ازین پس

شکر در مصر ارزان شد «نظیری »

به کنعان می فرستم قند ازین پس

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode