جمال ساقی ما در ضمیر لاله گذشت
که لاله را می لعل از سر پیمانه گذشت
در آن شمایل موزون نگر که هرکس دید
به حسن و معنی صد دفتر و رساله گذشت
به قصد ضبط نگه، چین بر ابروان انداخت
ولی نشد، که کمند از سر غزاله گذشت
به طعنه از بر ما غافلان فارغ دل
چنان گذشت که بر دشت لاله ژاله گذشت
دلم ز حرص سؤال از لبش جواب نیافت
چو آن گدای سراسیمه کز نواله گذشت
سپهر هرچه کند روزیت به خشم مرو
که روی بختم از آن گشت کز حواله گذشت
دوساله دردکش دیر بوده ام عجب است
که شصت ساله توان از می دو ساله گذشت
سری ز قلقل مینا برون نیاوردم
اگرچه عمر به تحقیق این مقاله گذشت
جفا نماند ز پندار خود چو وارستم
بیا که کار «نظیری » ز آه و ناله گذشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.