نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۶ در بزم می از لطافت جام و مدام افتاده معاشرین در اندیشۀ خام قومی همه می بیند و قومی همه جام من مست تو و فارغ از این شبهه عام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هم غالیه زلفینی و هم سیم اندام
هم روی نکو داری و هم نیکونام
دو لب چو مدام داری و زلف چو دام
من مانده بدام دایم از بهر مدام
هر چند که از تو بوسه یابم گه بام
در آخر شب مرا هوس آید کام
بوسه بده و کنار برتست حرام
نشنودستی درو غزن باشد شام
افتادم در دام بتی سیم اندام
وز صحبت او دلم رسیده است بکام
تا من بزیم مرا تمام است خوشی
گر دلبر من بسر برد مهر تمام
ای زرین نام لعبت سیم اندام
زر تو و سیم تو نه پخته ست و نه خام
در کس منگر به بی نیازی بخرام
زیرا که توانگری به اندام و به نام
ای رایت شه گرفته از نام تو نام
طبع تو به نظم داده انصاف کلام
هر شه بیتی ز نظم تو دیده تمام
در جلوه عروس نطق را هفت اندام
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور ثبت نام کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.