ز تاب زلف تو نارسته خط دمید آخر
بغیر روز سیاه از تو دل ندید آخر
فلک بر ابروی من خم نداد و غمزۀ تو
بیک اشاره کمان مرا کشید آخر
دلم ز شوق دهانش میان خون میگشت
بنقد بوسه لبش خون من خرید آخر
قدیکه سر بسر آن خم نکرد در همه عمر
بپای بوس سهی قامتی خمید آخر
خیال افعی زلفت بدیده دید مگر
که مرغدل بفغان زاشیان پرید آخر
دم از دهان تو زد غنچه گوئیا که صبا
ز رشک پردۀ ناموس او درید آخر
قبای روز سیه راست شد بقامت ما
مشاطه تا سر آنزلف کچ برید آخر
ز مهر ورزی پنهان دلم بجان آمد
جنون عشق بفریاد من رسید آخر
قرار و صبر ز دل جوبدار نشان نیرّ
بگو که خونشدو از دیدگان چکید آخر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.