دودی ز آهم ار بدرون نی اوفتد
آتش بخشک و تر ز صدای وی اوفتد
از سر ربود هوش من آنچشم پرخمار
تادیگر اتفاق افاقت کی اوفتد
آرد مذاق حکمت اشراق طبع می
عکسی اگر زروت بجام می افتد
سلطان اگر بدولت وصلت رسد بخواب
از چشمش افسر جم و تخم کی اوفتد
ترسم که جان بوصل نماند ز شوق اگر
چشمم بروی قاصد فرخ پی اوفتد
گفتم که وعدۀ تو چه شد گفت کی کجا
آری دوای درد کهن بر کی اوفتد
ترسم بهار گلشن روی تو سر شود
زینطول ناز و وعدۀ ما بردی اوفتد
ابجذ به جنون سوی لیلی مکش مرا
ایمن نیم که آتش من در حی اوفتد
نیر رو آبجو که جهان جز سراب نیست
بیحاصل است کار که بر لاشی اوفتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.