چندم از کشمکش موی تو جان این همه نیست
عمر پیری کهن ای تازه جوان این همه نیست
دل ما و هدف نیر نگاهت هیهات
اعتبار منِ بینام و نشان این همه نیست
مگرم از در لطفی اگر آید ساقی
که سبکروحی این رضل گران این همه نیست
باز ماندی ز ره شهوت نفس ای زاهد
ذوق همخوابگی حور جنان این همه نیست
چند پویی چو سکندر ز پی آب بقا
ترک ظلمات جهان کن که جهان این همه نیست
بالش خشت و کلاه نمد فقر کجاست
لذت تخت جم و تاج کیان این همه نیست
خیمهٔ ما به سر ذروهٔ لاهوت زنید
وسعت دایرهٔ کون مکان این همه نیست
دم به دم ریزد اگر شهد روان زآن لب نوش
چه عجب حوصلهٔ تنگ دهان این همه نیست
پنجهٔ ساعد سیمین تو آزرده مباد
ورنه در دل اثر تیر و کمان این همه نیست
حشم غمره به اندازه به تاراج فرست
فحت کشور غارتزدگان این همه نیست
نیرا هلهلهٔ پیرزنان میکشدم
باکم از کشمکش تیر زنان این همه نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و ارزشهای برتر زندگی اشاره میکند و میگوید که کشمکش و دردهای مادی و دنیوی مهمتر از عشق و زیبایی نیستند. او با تأکید بر محدودیتهای زندگی و فانی بودن آن، میگوید که لذتهای واقعی و معنوی فراتر از لذتهای ظاهری و دنیوی هستند. شاعر به زاهدان که در پی دنیا و نفس هستند، هشدار میدهد که اینها فقط حجابهایی هستند که مانع درک حقیقت میشوند. همچنین، او بر ضرورت دوری از ظلمات دنیا و توجه به ارزشهای فرامادی تأکید میکند. به طور کلی، پیام شعر دعوت به درک عمیقتر از زندگی و توجه به جنبههای معنوی آن است.
هوش مصنوعی: عمر طولانی و کهن انسان به اندازهای نیست که بتواند با درگیری و کشمکش موی تو، جانش را به خطر بیندازد، ای جوان تازهنفس.
هوش مصنوعی: دل ما و آرزوهای ما به نگاه تو وابسته است، اما من با این وضعیت ناشناخته و بینشانم، این همه معنا و ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: اگر ساقی با لطف و محبت به سراغم بیاید، شاید بتوانم این بار سنگین و دشوار را راحتتر تحمل کنم.
هوش مصنوعی: ای زاهد، تو از راه خواستههای نفسانی دور ماندهای و در عین حال، لذت همخوابی با حوریان بهشت را درک نکردهای، این همه بهشت و لذایذ دنیا نیست.
هوش مصنوعی: چند بار باید مانند سکندر به دنبال آب زندگی بگردی؟ از ظلمتهای این دنیا رها شو، چون این دنیا به این اندازهای که فکر میکنی نیست.
هوش مصنوعی: فقر با بالشهای سخت و کلاههای ساده، چه جایگاهی دارد در مقایسه با لذتهای زندگی مرفه و حاکمیت؟ همهی این زیورآلات و تجملات بیارزش است.
هوش مصنوعی: خیمهٔ ما را در بر بلندای آسمان بزنید، زیرا این فضای گستردهٔ هستی به همین اندازه محدود نیست.
هوش مصنوعی: اگر هر لحظه هم از لب شیرین او عسل بریزد، جای شگفتی نیست که این دهان کوچک نتواند این همه شیرینی را تاب بیاورد.
هوش مصنوعی: دستهای زیبا و نقرهای تو هرگز نباید آزرده شوند؛ زیرا حتی اگر در دل آسیب ببیند، تأثیر تیر و کمان در آنجا به اندازهای برای نگرانی نیست.
هوش مصنوعی: به اندازهای که کاروانها به تاراج میفرستند، کشورهایی که غارت شدهاند، به این مقدار نیستند.
هوش مصنوعی: من صدای شاداب و سرزندهی زنان پیر را میشنوم و از درگیری و جنگ تیراندازان نگران نیستم. این همه چیز نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاصلِ کارگه کون و مکان این همه نیست
باده پیش آر که اسبابِ جهان این همه نیست
از دل و جان شرفِ صحبتِ جانان غرض است
غرض این است، وگرنه دل و جان این همه نیست
مِنَّتِ سِدره و طوبی ز پیِ سایه مکش
[...]
ملک آفاق به جز دیر مغان این همه نیست
مایه عیش به جز رطل گران این همه نیست
واعظا این همه از باغ جنان قصه مگوی
که من و کوی کسی باغ جنان این همه نیست
دوش گفتست ز بس نعره و آشوبم باز
[...]
ترک جان در ره آن سرو روان این همه نیست
عشق اگر نرخ نهد قیمت جان این همه نیست
جزو قیمت نی ام اما به قناعت شادم
کان چه محصول زمین است و زیان این همه نیست
باغبان را مگر از عشوه ی گل دل بگرفت
[...]
مهلت دور سبکسیر جهان اینهمه نیست
توشه بردار و روان شو که زمان اینهمه نیست
مرگ در چشم سبک عقل، شکوهی دارد
پیش ارباب دل این رطل گران اینهمه نیست
مشکل از خاک سر کوی تو برخاستن است
[...]
حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
دانشاندوز که اسباب جهان این همه نیست
علت غائی دل دوستی آل نبی است
همه اینست وگرنه دل و جان این همه نیست
از بهشت و لب جو صحبت ایشان غرض است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.