گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نیر تبریزی

ساقی کناف بوالهوسان از پیاله کن

کار مرا بدان لب میگون حواله کن

مطرب برآر دست و فرو کوب پای رقص

بر روی لاله سنبل مشکین کلاله کن

بر گوشۀ هلال نشان آفتاب جام

دوری میان حلقۀ رندان چو هاله کن

بر عنصر وجود من از می زن آتشی

وز نو سرشت طینت من زآن سلاله کن

شیخم کند ز دیدن ماهی دو هفته منع

سیر شعور مفتی هفتاد ساله کن

ساقی سبوی نقره به خامان سفله بخش

ما را شراب پخته ده و در سفاله کن

باشد که رقتی کند آن سنگدل طبیب

ای دل هنوز تا رمقی هست ناله کن

ای باغبان به شاخ گلی ناز تا به چند

بازآ به شهر سیر گلستان لاله کن

نیرّ چو وصل عارض لیلی نداد روی

مجنون‌صفت تسلی خود از غزاله کن

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
آشفتهٔ شیرازی

ساقی شراب مجلسیان در پیاله کن

ما را به لعل باده فروشت حواله کن

گه زسر باده پرستی اگر نه ای

لبریز شد چو جام نظر در پیاله کن

خورشید می بماه قدح ریز و فیض بخش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از آشفتهٔ شیرازی
حاجب شیرازی

ساقی ز جای خیز و میم در پیاله کن

بر رغم مدعی ز غمم آه و ناله کن

ما را به خاندان مروت حواله کن

«حاجب » به خم باده وحدت غساله کن

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه