با تو نخواهم رخ حور ای صنم
عقل نبازم ز قصور ای صنم
دوری تو دوزخ و وصلت بهشت
عشق تو غوغای نشور ای صنم
شرم مدار از من و غایب مشو
با تو مرا نیست حضور ای صنم
پنجۀ زور آور تقوی شکست
مستی چشمت ز فتور ای صنم
موی تو ندهم بدو عالم هنوز
اینقدرم هست شعور ای صنم
شیوۀ رفتار تو آخر مرا
خواهد کشتن بمرور ای صنم
پای که پای تو نیارد بسنگ
اینمه مستی و غرور ای صنم
صورت سنگ است بدیوار دل
نقش تو تا نفخۀ صور ای صنم
از تو تمنای صبوری ز چشم
قصۀ اشک آمد و کور ای صنم
گر ندهی بوسه مده جنگ نیست
کس که ندارد بتو زور ای صنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و جذابیت معشوقهاش اشاره میکند و حسرت دوری او را بیان میکند. او میگوید که عشق به معشوق برایش بهشتی و دوریاش دوزخی است. شاعر از ضعف خود در برابر عشق و زیبایی معشوقهاش شکایت دارد و میگوید که این عشق او را به تدریج میکشد. او همچنین از قدرت و جذابیت معشوق خود سخن میگوید و تأکید میکند که هیچ چیزی را جز او نمیتواند ارزشمند بداند. در نهایت، شاعر از احساسات عمیق خود و نیاز به وصال با معشوقهاش صحبت میکند.
هوش مصنوعی: من با تو نمیخواهم مانند حوریان روبرو شوم، ای معشوق، زیرا من عقل خود را به خاطر کمبودها و کاستیها از دست نمیدهم، ای معشوق.
هوش مصنوعی: دوری از تو عذابی بزرگ است و نزدیکی به تو بهشت است. عشق تو شور و هیجان فراوانی به همراه دارد، ای معشوق زیبا.
هوش مصنوعی: از من شرمنده نباش و از کنارم نرو، چون وقتی تو نیستی، من حس حضور را از دست میدهم ای زیبای من.
هوش مصنوعی: ای معشوق، قدرت و استقامت پرهیزکاری من در برابر مستی چشمانت شکست.
هوش مصنوعی: من موی تو را به هیچ چیز در این دنیا نمیدهم، هنوز هم همین قدر درک و شعور دارم، ای زیبای من.
هوش مصنوعی: روش و سلیقۀ تو به تدریج مرا نابود خواهد کرد، ای معشوق.
هوش مصنوعی: پای کسی که نتواند به سنگ بیفتد، خودش را در حالتی از سرخوشی و مغرور بودن مییابد، ای معشوق!
هوش مصنوعی: تصویر تو همانند سنگ بر دیوار دل نقش بسته است، تا زمان دمیدن صور (در قیامت)، ای معشوق.
هوش مصنوعی: از تو خواستارم که صبر و شکیبایی داشته باشی. داستان اشکها از چشمانم جاری شده و مرا نابینا کردهای ای معشوق.
هوش مصنوعی: اگر بوسهای به من نمیدهی، نباید جنگ و دشمنی در کار باشد. هیچکس به تو تسلط ندارد ای محبوب.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما همه چشمیم و تو نور ای صنم
چشم بد از روی تو دور ای صنم
روی مپوشان که بهشتی بود
هر که ببیند چو تو حور ای صنم
حور خطا گفتم اگر خواندمت
[...]
بی تو بتان را چه سرور ای صنم
بتکده را بی تو چه شور ای صنم
یافته از موی تو و روی تو
دیر و حرم ظلمت و نور ای صنم
بتشکنی پیشه کند بتتراش
[...]
حق ز رخت کرده ظهور ای صنم
این چه ظهور است و چه نور ای صنم
قامت تو شور قیامت نمود
این چه قیام است و چه شور ای صنم
هیچ نمازی نپذیرد قبول
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.