هر دم از یاد تو با چشم جدا گریم و مویم
که بسر وقت تو چشمی است جدا هر سر مویم
اشک رنگین نه بخود میرود از دیده برویم
سجده بر روی بتی دارم و خونست وضویم
بچه سوگند خورم کز تو سر خویش ندارم
بسر موی تو سوگند که سرگشتۀ اویم
نشئه می همه غم زاید و اندوه و ملالت
می فروشان اگر از خاک بسازند سبویم
با حضور تو هر آن بادۀ گلرنگ که خوردم
در فراقت همه خون گشت و بر آمد ز گلویم
کس چه سان صبر تواند ز چنین لعبت سیمین
تو خود انصاف ده آخر نه من از آهن و رویم
گویم آیم شب تاریک سر راه تو گیرم
بو که غافل بدر آئی و نهی پای برویم
!چشم دارم که یک امشب فلک آهسته خرامی
که بصلح آمده از در صنم عربده جویم
چارۀ زخم من ای عشق بتدبیر دگر کن
که من آن ناقۀ مشگین نتوانم که ببویم
گو من آن پایه ندارم که نهی سر بکنارم
بسرم یا نه و پندار که خاک سر کویم
کودکان چشم براهند چه بود آه که چندی
بند بر داردم از پا صنم سلسلۀ مویم
گله از بخل رقیت است در اینمسئله نیرّ
ورنه او خود به نهانی نظری داشت بسویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
کاش کان دلبر عیار که من کشته اویم
بار دیگر بگذشتی که کند زنده به بویم
ترک من گفت و به ترکش نتوانم که بگویم
چه کنم نیست دلی چون دل او ز آهن و رویم
تا قدم باشدم اندر قدمش افتم و خیزم
[...]
بی تو در کنج غم ای پشت به خویش ای به تو رویم
گاهی از غم بخروشم گهی از درد بمویم
بارها با دل غمگین که به جان غم همه زویم
گفته بودم چو بیائی غم دل با تو بگویم
عهد کردم که بجز حرف غم عشق نگویم
یا رهی جز طلبت با قدم صدق نپویم
هر چه جز نقش تو زآئینه خاطر بزدایم
هر چه جز یاد تو از لوح دل و دیده بشویم
باده بر پاک دلان صلا خسرو دوران
[...]
کشتیم زار و نکردی نگه از ناز برویم
حسن عهد تو همین بود دریغا چه بگویم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.