شد چو شاه تشنه نومید از حیات
تافت رو از حرب گه سوی فرات
بی درنگ از تشنه کامی مرکبش
خواست تا آبی رساند بر لبش
گفت باری بس گران داری به دوش
ای براق عرش پیما آب نوش
خوش بخور خوش گرچه هر دو تشنه ایم
خستهٔ زخم و خدنگ و دشنه ایم
آن سمند تیز هوش از روی شاه
شرمساری برد مانا زین گناه
سرکشید از آب یعنی کای همام
بی تو بر من آب خوش بادا حرام
شاه را رقت بدان مرکب گرفت
جرعۀ آبی به پیش لب گرفت
کافری تیری رها کرد از کمان
وه چه گویم خاک بادا بر دهان
نارسیده بر لب نوشینش آب
شد پر از بیجاده درج لعل ناب
با لب خشک و دهان پر ز خون
آمد آن شه گوهر، از دریا برون
شد چو شیر شرزه سوی رزمگاه
حیدرانه برد حمله بر سپاه
از نهیب نعره های صف شکر
شد فلک بر صیحهٔ این المفر
گرم پیکار آن خدیو عشق کیش
که گرفتندش صحیفه عهد پیش
آمد از هاتف به گوش او ندا
از حجاب بارگاه کبریا
کای حسین ای نوح طوفان بلا
این همان عهد است و اینجا کربلا
تو بدین رو که کنی جنگ آوری
پس که خواهد شد بلا را مشتری
تیغ اگر این است و بازو این که هست
در ره ما پس که خواهد داد دست
تو بدین نیرو که تازی بر سپاه
جان که خواهد داد جانان را به راه
هین فرود آ، ای شه پیمان درست
که بساط کبریائی زان توست
مصطفی و مرتضی و فاطمه
چشم بر راهند با حوران همه
ای حریم وصل ما ماوای تو
اندرا خالی است اینجا جای تو
مغز را برگیر و ترک پوست کن
اندرا سیر جمال دوست کن
اندر آ، وجه الله باقی توئی
مقصد اقصی ز خلاقی توئی
چون پیام دوست از هاتف شنید
دست از پیکار دشمن بر کشید
گفت هاشا من نیم در عهد سست
این کشاکش ها همه از بهر توست
آشنای تو ز خود بیگانه است
خود توئی تو گر کسی در خانه است
عشق من با او حدیث اختیار
مسئله دور است اما دور یار
عشق را نه قید نام است و نه ننگ
جمله بهر توست چه صلح و چه جنگ
صورت آئینه عکسی بیش نیست
جنبش و آرام او از خویش نیست
این کشاکش نیستم از نقض عهد
قاتل خود را همی جویم به جهد
ورنه من بر مرگ از آن تشنه ترم
هین ببار ای تیرباران بر سرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر روایتگر لحظهای در کربلاست که شاه (حسین) به شدت تشنه است و در جستجوی آب است. او به مرکبش خطاب میکند که زحمت آب را بر دوش حمل نکند و به تشنگی دوطرفه اشاره میکند. وقتی او به آب میرسد و جرعهای به لبش نزدیک میکند، نادرستی تیر به او برخورد میکند و لبهایش پر از خون میشود. پس از آن، او به میدان رزم میرود و با نعرههایی قوی به جنگ دشمن میشتابد.
در این میان، صدایی از حجاب بارگاه بالا به گوش میرسد که حسین را به عهدش یادآوری میکند و او را به نبرد ترغیب مینماید. حسین به این ندا پاسخ میدهد و اعلام میکند که او در پی پرهیز از عهد شکنی نیست و تمام نبردها برای او معنایی عمیق دارد. در نهایت، او به شجاعت و عشق به خداوند و هدفش در نبرد به یاد میآورد و در دلش به مرگ بوسه میزند، در حالی که تشنگیاش را با روحیه جنگجویی ترکیب میکند.
هوش مصنوعی: چون شاه از تشنگی و ناامیدی از زندگی حس کرد، به سمت فرات رفت و به نبرد پشت کرد.
هوش مصنوعی: او بیمعطلی از نوشیدنی خود خواست تا آبی به لبش برساند، زیرا تشنه بود.
هوش مصنوعی: گفتی که بار سنگینی را بر دوش داری، ای وسیلهای که به سرعت در آسمان حرکت میکنید، آب بنوش.
هوش مصنوعی: با لذت زندگی کن، حتی اگر هر دو تشنهایم و بر اثر زخمها و ضربهها خسته شدهایم.
هوش مصنوعی: آن اسب تندرو به خاطر شرم از شاه، از این گناه به سویی دیگر رفت.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی بیانگر احساسی عمیق و جدایی است. شاعر از احساس نیازی سخن میگوید که بیوجود کسی برای او غیرقابل تحمل است. به نوعی بیان میشود که بدون حضور آن شخص، زندگی و آرامش برای او معنایی ندارد و همچنان به یاد اوست.
هوش مصنوعی: شاه از غم و اندوه به حالت ملایمت درآمد و جرعهای آب به لبهایش نزدیک کرد.
هوش مصنوعی: کافری تیر را از کمان رها کرد و نمیدانم چه بگویم، کاش خاک بر دهان آن کسی که این کار را کرده باشد، بیفتد.
هوش مصنوعی: هنگامی که به لبان شیرینش نزدیک شدم، احساس کردم که عشق و زیبایی واقعی در دل من ظهور کرد.
هوش مصنوعی: آن رهبر بزرگ با لبهایی خشک و دهانی پر از خون از دریا بیرون آمد.
هوش مصنوعی: او مانند یک شیر قوی و شجاع به سوی میدان جنگ میرود و به سپاه دشمن حمله میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر صدای بلند و نعرههای قوی صف، آسمان به لرزه درآمد و بر این فریاد شدید واکنش نشان داد.
هوش مصنوعی: اگر در میانهی جنگها و نبردها، آن فرماندهی عشق را در نظر بگیریم، که او را با دستاوردهایی از عهد و پیمان بینظیر شناختند.
هوش مصنوعی: از جانب یک فرشته یا قدرت الهی، پیغامی به او رسید که از پس پردهای بزرگ و با عظمت آمد.
هوش مصنوعی: ای حسین، تو مانند نوح در طوفان بلا هستی. اینجا کربلاست و همان عهد و پیمان است.
هوش مصنوعی: اگر تو به جنگ و نبرد ادامه دهی، پس چه کسی خواهد بود که در نهایت با بلا و مصیبت روبهرو شود؟
هوش مصنوعی: اگر این دستان و این شمشیرها در مسیر ما هستند، پس چه کسی خواهد توانست کمک کند یا دست یاری به ما بدهد؟
هوش مصنوعی: تو آنچنان نیرویی داری که مانند شجاعان در میدان نبرد، جان خود را فدای عشق و معشوق میکنی.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، با احتیاط و آگاهانه فرود بیا؛ زیرا نشانههای بزرگی و عظمت از تو نشئت میگیرد.
هوش مصنوعی: مصطفی، علی و فاطمه با حوران بهشتی منتظر هستند.
هوش مصنوعی: ای فضای وصال ما، اینجا جای تو خالی است و این مکان برای توست.
هوش مصنوعی: دل را از ظواهر خالی کن و به درک عمیق زیبایی محبوب بپرداز.
هوش مصنوعی: وارد شو، چهرهی خداوند باقی است و تو هدف نهایی خلقت هستی.
هوش مصنوعی: وقتی پیام دوست را از فرشته شنید، دیگر جنگ با دشمن را کنار گذاشت.
هوش مصنوعی: گفت که هرگز نمیتوانم در این زمانهی نامساعد قرار بگیرم و همهی این جدالها و تلاشها فقط به خاطر توست.
هوش مصنوعی: دوست تو به خاطر خودت غریبه است، چون خود تو هستی، اگر کسی در دل و جایگاه خودش باشد.
هوش مصنوعی: عشق من به او داستان انتخاب و اراده است، اما دوری از یار مسئلهای پیچیده و دشوار است.
هوش مصنوعی: عشق آزادی و بیقید و شرط دارد و به هیچ چیز وابسته نیست، در واقع همه چیز برای توست، چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ.
هوش مصنوعی: آینه فقط تصویر را نشان میدهد و هیچ حرکت یا سکونی که از خود دارد نیست.
هوش مصنوعی: من درگیر این جدال نیستم و به خاطر عهد شکنی، به دنبال قاتل خود میگردم و برای یافتن او تلاش میکنم.
هوش مصنوعی: من به مرگ بیشتر از هر چیزی دیگر علاقهمندم، پس ای باران تیر، بر سرم بریز.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.