گفت شاها من فرشته آتشم
که سمندوار بر آتش خوشم
حکم کن این نائب رب النجوم
سوزم اینحزب شیاطین از رجوم
گفت من بودم که با امر جلیل
کردم آتش را گلستان بر خلیل
من فرستادم بلای صاعقه
ایفرشته بر قرون سابقه
هست بر نطقم کلیم الله گوا
که منم آن آتش افروز طوا
پر مزن برآه آتش زای من
کاتش عشق است سر تا پای من
دور دار از آتش من دامنت
ایفرشته تا نسوزد خرمنت
عهد عشق است این نه عهد عمر وزید
پوید اینجا از پی صیاد صید
ورنه گر خواهم من از یکشعله برق
خود جهان از غرب سوزم تا بشرق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.