به پاسخ بدو گفت پیر گزین
که آرام در زیر تیغت زمین
به گیتی فراتر ز عدل کیان
ندانم به عالم چه بندد میان
فراخی به کیهان بود داد کی
که تنگی نسازد به گیتیش پی
شهی را که نه داد باشد نه دین
به گیتی نباشد ورا آفرین
دگر داد و دینش برآید زکاخ
شود ایمن آنگه جهان فراخ
شهی کو ز داد و دهش شد تهی
از آن شه بسی بهتر آمد رهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.