بخش ۱۵ - سخن گفتن فرامرز با پیران برای مهمانداری و قبول کردن پیران و تورانیان و مهمانی کردن فرامرز، ایشان را
شما را اگر دوستی در سر است
می و جام اینجا مهیاتر است
بپذرفت پیران از آن پیلتن
بیامد بر نامدار انجمن
به گردان توران سراسر بگفت
بماندند گردان از آن در شگفت
زتورانیان بود هفتاد گرد
فرامرزشان سوی آن خیمه برد
برفتند در خیمه پور زال
نشستند شادان و فرخنده فال
فرامرز و بانو به تخت بلند
نشستند شادان و دل ارجمند
بر آن تخت فیروز چون ماه و خور
نشستند آن هر دو آزاده سر
همین کرد آهو بر آتش کباب
بخوردند با هم شراب و کباب
از این خوردنی ها که در خورد بود
بیاورد و خوان ها بگسترد زود
کشیدند شایسته خوان سره
زحلوا و هم نان و مرغ و بره
برنجی معطر سرافشان به قند
طبق ها فزون از چه و چون و چند
چو از خوردنی ها بسی خورده شد
دگرگونه خوان ها بگسترده شد
می و رود و مجلس بیاراستند
به هر گونه رامشگری خواستند
پری چهره ترکان صراحی به دست
چو چشم خود از باده ناب مست
ز می روی ساقی شده لاله رنگ
نی اندر فغان بود و در ناله چنگ
گرفته در و بام دود کباب
به هم کرده آهنگ عود و رباب
نشسته دو آزاده با می به بزم
ولیکن زره در بر و ساز رزم
تن هر دو بد در سلیح گران
چنین گفت پیران بدان سروران
که امروز در دست با جام و بزم
نیاید به تن خوشترین ساز رزم
شما گر ز می چهره گلگون کنید
ز تن جامه جنگ بیرون کنید
فرامرز گفتا که باشد صواب
برون آمد از ابر چون آفتاب
همان زود بانو زره دور کرد
چو خورشید آن خانه پر نور کرد
شد آن بزم روشن ز دیدار او
به جان هر کسی شد خریدار او
چو بانو زره کرد بیرون زتن
فرو ماند بیچاره شاه ختن
چو شیده بدان روی او بنگرید
دلش چون کبوتر زتن بر تپید
قدی دید چون سرو آزاده است
رخی دید چون لب شکر داده است
خرد با همه خورد دانی که بود
نیارست هیچ از دهانش ستود
دو ابروی او نقش بستم خیال
چو بر ماه تابنده شکل هلال
از اندیشه ابرویش پیش من
خیال کج آمد کج اندیش من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به وصف یک مهمانی شاد و جشن پرداخته است که در آن فرامرز و بانو بر تخت نشستهاند و با هم به خوردن شراب و کباب مشغول هستند. در این بزم، انواع خوراکیها و نوشیدنیها به وفور وجود دارد و بانویی زیبا همچون خورشید درخشیده میشود. پیران به مهمانان یادآوری میکند که در چنین روزی، بهتر است زره و جنگافزارها را کنار بگذارند و بیشتر به شادی و لذت از مهمانی بپردازند. فرامرز با توجه به این نصیحت، زره خود را کنار گذاشته و بانو نیز بر زیباییهای جشن میافزاید. در این میان، زیبایی بانو به قدری است که توجه همه را جلب میکند و دلها را میرباید. شاعر با توصیفات زیبا از بانو و محیط جشن، فضایی شاد و دلپذیر را ترسیم میکند.
هوش مصنوعی: اگر دوست داشتن کسی در ذهن شماست، جای آن اینجا با شراب و لیوان آمادهتر است.
هوش مصنوعی: پیران قبول کردند که آن رزمجو از دلاوران به جمع کسانی که نام آوری دارند، آمد.
هوش مصنوعی: دوران توران به طور کامل گفتگو کردند و آنجا ماندند، زیرا از آن در به شدت متعجب شدند.
هوش مصنوعی: هفتاد نفر از تورانیان به دور فرامرز جمع شده و به سوی آن خیمه حرکت کردند.
هوش مصنوعی: افراد خوشحال و خوشاحوال در خیمهای نشستهاند و از سرنوشت و آیندهشان خوشبین هستند.
هوش مصنوعی: فرامرز و بانو بر تختی بلند نشستهاند و دلهایشان پر از شادی و ارزش است.
هوش مصنوعی: آن دو آزاده مانند ماه و خورشید بر تختی زیبا و درخشان نشستهاند.
هوش مصنوعی: آهو با ناراحتی کنار آتش نشسته بود و در حالی که بوی کباب میآمد، با هم نوشیدنی و کباب را تقسیم کردند و لذت بردند.
هوش مصنوعی: از این خوراکیها که در حال حاضر هستند، بیاور و سفره را زود بچین.
هوش مصنوعی: آنها مهمانی شایستهای ترتیب دادند که در آن غذاهای خوبی مانند نان، مرغ و بره سرو شد.
هوش مصنوعی: برنج خوشبو و خوشعطر در ظرفهای قند قرار دارد، اما علت زیبایی و خوشمزگی آن بیشتر از توضیحاتی است که بتوان به راحتی گفت.
هوش مصنوعی: وقتی که از غذاهای زیادی تناول شود، دیگر سفرهها به گونهای متفاوت گسترده میشوند.
هوش مصنوعی: شراب و جویبار و جشن را به زیبایی آراستهاند و به هر نوع سرگرمی که بخواهند، فراهم کردهاند.
هوش مصنوعی: دختران زیبا مانند پیالهای در دست دارند و همچون چشمان خود از شراب خالص مست و مستانهاند.
هوش مصنوعی: ساقی با می رنگ لاله را به نمایش گذاشته است، و صدای نی در حال ناله کردن و چنگ هم در حال تاسف و غمگینی است.
هوش مصنوعی: دود کباب فضا را پر کرده و بر روی در و بام نشسته است و صدای سازهایی مانند عود و رباب به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: دو فرد آزاده در مهمانی نشستهاند و نوشیدنی مینوشند، اما هنوز زره به تن دارند و آماده جنگ هستند.
هوش مصنوعی: بدن هر دو نفر در زره سنگین است و پیران در مورد آن سروران چنین گفتند.
هوش مصنوعی: امروز وقتی که جام در دست دارم و در میهمانی هستم، هیچ چیزی لذیذتر از آرامش و خوشی را نمیتوان به تن آورد.
هوش مصنوعی: اگر شما با نوشیدنی رنگ صورت خود را زیباتر کنید، لباس جنگ را از تن درآورید.
هوش مصنوعی: فرامرز گفت که آیا درست است که از دل ابر بیرون بیاید مثل آفتاب؟
هوش مصنوعی: زود بانو زره را کنار زد، همانطور که خورشید خانه را روشن میکند.
هوش مصنوعی: حال و هوای مجالس با دیدن او روشن و شاداب شد و هر کسی به نوعی مجذوب و جذب او گردید.
هوش مصنوعی: وقتی که آن بانو زره را از تن بیرون آورد، شاه ختن در غم و اندوه فرو ماند.
هوش مصنوعی: وقتی که شیدا به چهره او نگاه کرد، دلش مانند کبوتر از بدنش پر کشید و به تپش افتاد.
هوش مصنوعی: دختر یا زنی را دیدم که قدش مانند درخت سرو بلند و خوشاندام بود و چهرهاش مانند لبی شیرین و خوشمزه به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: عقل و خرد با همه کوچکیاش میداند که نمیتواند چیزی از دهانش برآورد.
هوش مصنوعی: ابروهای او را مانند نقش و نگار خیال، بر چهرهای شبیه به ماه روشن و هلالی کشیدهام.
هوش مصنوعی: ابروی او در ذهن من به گونهای تصور میشود که در اندیشهام دچار انحراف شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.