گوئیم بتوفیق خدایتعالی که علت عالم کثیف آن نقصانست که نفس کل بدان از عقل کل کمتر است و اینعالم مر نفس کل را بدان سرمایه است تا بدان مر نقصان خویش را راست کند و دلیل بر درستی این سخن یافته شود اندر نفسهای جزوی که اندرین عالم است که هر یکی از مردم کوشنده اند مر بیرون بردن نقصانرا از کار خویش اندرینعالم از بهر آنکه هنوز غرض نفس کل ازینعالم پدید نیامده است هیچ نفس جزوی اندرین عالم بی نیازهمی نشود (و) همچنین لازم آید از بهر آنکه روا نباشد که کلی بجزوی حاجتمند شود و جزوی بی نیاز باشد و بیقراری افلاک و ستارگان و پذیرفتار شدن طبایع مر تاثیرات ایشانرا و کوشش موالید اندر نبات و حیوان اندر پذیرفتن زیاده از طبایع آواز همی دهند خردمند را که آنکس که اینعالم را ترکیب کرده است همی چیزی جوید که خود ندارد . بحاجتمندی خویش اندر حرکت سخت عظیم است و مثل اینحال چنانست که خردمندی اندر آسیابخانه باشد و آسیابرا بیند که بشتات همیگردد و کار سخت همیکند باید بداند که آنچیز که آسیابرا همیگرداند صعب تر است ازین آسیاب که همی جنبد و چون بیرون آید از آن خانه و بنگرد مر آن آبرا که بچه سختی از بالا همی خویشتن را به شیب همی افگند و بداند که جنبش آب بیش از جنبش آسیابست از بهر آنکه جنبش سنگ عرضی است و جنبش آب از بالا به نشیب طبعی و جنبش جوهری قوی تر از جنبش عرضی باشد پس گوئیم که جنبش نفس کل اندر نوع خویش صعب تر از جنبش افلاک و انجم است و طبایع و چون اندرین عالم از مردم شریفتر چیزی نیست گوئیم که غرض نفس کل از اینعالم مردم است و از همه شریفتر آنست که داناست گفتیم که غرض نفس کل اندر صنعت اینعالم دانش است و نقصان او از دانائیست و چون دانش را نفس مردم پذیرفت گفتیم که باز گشت بنفس کل مر مردم راست از جملگی عالم و چون حال این بود که یاد کردیم دانستیم که هر نفسی که ازین عالم دانسته تر برود او شایسته تر باشد مر نفس کل را (که) بموافقت بدو پیوندد و اندر راحت و نعمت جاویدی افتد و هر نفسی که او نادان برود ازینعالم مخالفت باشد مر نفس کل را و نفس کل ازو بپرهیزد از بهر آنکه او این عمل عظیم از بیم نادانی همیکند پس چون نادانرا یابد او را نپذیرد و آن نفس اندر عذاب و شدت جاویدی بماند . و گوئیم مردم موافق نفس کل به اطاعت رسول شود که او فرستاده نفس کل است بتائید عقل کل تا مردمانرا سوی علم توحید خواند تا چون دانا شوند بدین علم عظیم (و) نفس کل بدیشان نقصان خویش راست کند و چون مردمان نفس کل را یاری دهند و او مرایشانرا یاری دهد چنانکه خدایتعالی همیگوید قوله تعالی:یا ایها الذین آمنوا ان تنصروا الله ینصر کم همیگوید ای گرویدگان اگر شما خدایرا یاری دهید او مر شما را یاری دهد پس گوئیم اینجهان بر مثال آئینه است که نعمتهای آنجهانی اندر این همی تابد چون خالی و دست کسی بدان نرسد که او را نگاه دارد بر مثال صورتهای نیکو که اندر آئینه همی توان دیدن و مر آنرا نتوان یافتن چون این آرایشها و لذتها که اندرین عالم است ناپایدار است دانستیم که عرضی است و عرضی را از جوهر اثر باشد پس دانستیم این نعمتها آثار است از عالم روحانی که آن جوهر است.
پس خردمند آنست (که) بدین روزگار فانی مر آن روزگار باقی را بجوید و بدین نعمت گذرنده ننگرد و قصد آن نعمت باقی کند بورزیدن طاعت و دور بودن از شهوت و رغبت ناکردن اندر آنچه مرورا بقاو ثبات نیست و بباید دانستن که اینجهان در آنجهانست که تا ازین در بیرون نشوی بدان سرای نرسی و بدیگر روی اینجهان چون چیزی نهانیست و هر کس ازین مردم نصیبی یافته است و آن چیزیست که اگر او را زود نفروشی تباه شود و نیز اندرو کسی رغبت نکند بازارگان نیکبخت آنست زود مرورا بفروشد و چیزی بستاند که آن تباه نشود و آن طاعت خدا و رسولست و اگر نه اندرین روی او را صرف کنی ناچیز شود آنوقت پشیمانی سود ندارد و چنانکه خدایتعالی همیگوید:او تقول حین تری العذاب لو ان لی کره فاکون من المحسنین همیگوید چون نفس بدبخت عذابرا بیندگوید اگر مرا یکبار باز برندی بدان عالم من از نیکوکاران بودمی آنگه گفت قوله تعالی:بلی قد جائتک آیاتی فکذبت بها و استکبرت و کنت من الکافرین گفت بلی نشانیهای من سوی تو آمد و این دروغ زن کردی و گردن کشیدی و از کافران شدی . این است حقیقت عالم جسمانی بلفظ کوتاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متنی فلسفی است که به توضیح علت وجودی عالم و نقش انسانها در آن میپردازد. نویسنده میگوید که نقص وجودی انسانها و عالم به دلیل فاصله آنها از عقل کل است و هدف از وجود این عالم، جبران این نقصان از طریق علم و دانایی است. انسانها با کوشش و تلاش در پی رفع نواقص خود هستند تا به مقام والاتری برسند.
او همچنین به تأثیرات عالم روحانی بر عالم مادی اشاره میکند و میگوید که نعمتهای مادی در حقیقت برآمده از عالم روحانی هستند. خردمند کسی است که به دنبال نعمت پایدار در عالم باقی باشد و از لذات زودگذر دنیا دوری کند. در نهایت، تأکید میشود که برای رسیدن به علم و قرب به خداوند، افراد باید از تمایلات دنیوی فاصله بگیرند و به اطاعت از خدا و رسولش روی آورند. متن به این نکته میپردازد که زندگی در این دنیا به نوعی آزمون برای نجات در عالم باقی است.
هوش مصنوعی: با فضل خداوند متعال، علت وجود عالم مادی، به نقصان آن مرتبط است؛ چرا که وجود کل از عقل کل کمتر است. این عالم، وسیلهای برای نفس کل است تا نقص خود را جبران کند. این نکته را میتوان در نفسهای جزئی که در این عالم هستند مشاهده کرد. هر فردی در تلاش است تا نواقص خود را در این دنیا برطرف کند زیرا هنوز هدف اصلی نفس کل در این عالم مشخص نشده است و هیچ نفس جزئی نمیتواند بهطور کامل بینیاز باشد. همچنین لازم است که کلی به جزئی وابسته باشد، در حالی که جزئی نمیتواند بینیاز باشد. در این راستا، بیثباتی افلاک و ستارگان و تأثیرات طبیعت بر روی گیاهان و حیوانات نشان میدهد که آن کسی که این عالم را ایجاد کرده، در جستجوی چیزی است که خود ندارد. این نیازمندی در حرکت و تلاش بسیار زیاد است. بهطور مثال، مانند کسی است که در آسیاب مشغول کار است و میبیند که آسیاب در حال چرخش است، باید بداند که چیزی که آسیاب را به حرکت در میآورد، سختتر از خود آسیاب است. هرچند که حرکت سنگ نسبت به آب آسانتر است، اما حرکت آب بهطور طبیعی و به سمت پایین قویتر است. بنابراین، میتوان گفت که حرکت نفس کل در نوع خود شدیدتر از حرکت افلاک و ستارگان است. از آنجا که در این عالم چیزی باارزشتر از انسان وجود ندارد، میتوان نتیجه گرفت که هدف نفس کل در این عالم، انسانها هستند و از همه مهمتر، انسانهای آگاه هستند. لذا هدف نفس کل در این عالم، علم است و نقصان آن در ناآگاهی است. هر کسی که در این عالم آگاهتر بمیرد، به نفس کل نزدیکتر شده و در آسایش و نعمت جاویدان قرار خواهد گرفت. برعکس، هر نفسی که نادان بمیرد، با نفس کل در تضاد خواهد بود و از آن پرهیز میشود به این دلیل که این عمل عظیم را به سبب نادانی انجام میدهد. لذا وقتی نفس نادان را ملاقات کند، او را نمیپذیرد و آن نفس در عذاب و سختی دائمی خواهد ماند. بنابراین، انسانهای مطیع نفس کل به پیروی از رسولان درمیآیند که پیامآور نفس کل هستند تا مردم را به سوی علم توحید فراخوانند و وقتی که با این علم آشنا شدند، نفس کل نقص خود را با آنها جبران میکند. اگر مردم به نفس کل یاری دهند، او نیز به آنان یاری خواهد کرد، همانطور که خداوند میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر یاری خدا کنید، او نیز شما را یاری خواهد کرد». در نهایت، این جهان همچون آینهای است که نعمتهای جهان دیگر در آن منعکس میشود و از این نعمتها تنها در صورتی میتوان بهرهمند شد که انسان بتواند آنها را حفظ کند. این زیباییها و لذتها در این عالم ناپایدارند و نشانهای از نعمتهای روحانی هستند که جوهر اصلی دارند.
هوش مصنوعی: انسان خردمند در این دنیای فانی به دنبال دنیای باقی برمیآید و به نعمتهای گذرا توجه نمیکند. او باید به عبادت و دوری از شهوات روی آورد و به چیزی که پایدار نیست، علاقهمند نشود. باید بداند که این دنیا پلی به دنیای دیگر است و تا از این دنیا عبور نکند، به آن سرای نمیرسد. در این جهان، هر فرد سهمی دارد که اگر به سرعت از آن استفاده نکند، از بین میرود. بنابراین، انسان هوشمند باید به سرعت آنچه را که ارزشمند است، بفروشد و به دست آورد که نابود نمیشود و آن عبادت خدا و پیامبر است. در غیر این صورت، اگر وقت خود را صرف چیزهای بیارزش کند، در نهایت پشیمانی سودی نخواهد داشت. خداوند در قرآن میفرماید که در روز قیامت، وقتی کسی عذاب را ببیند، آرزو دارد که ای کاش دوباره به زندگی بازمیگشت تا از نیکوکاران باشد، اما او در زندگی این دنیا نشانهها و آیات خداوند را انکار کرده و از کافران شده است. این یک حقیقت مختصر از جهان مادی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.