هر جنبنده یی را جنبش است و اندر آغاز عقلها ثابت است که جنبش پیش از جنبنده باشد . و گر عقل متحرک بودی حرکت پیش ازو بودی ، و گر پیش از عقل چیزی بودی و را نام سابقی واجب نیامدی . پس درست شد که عقل متحرک نیست بلک ساکن است ، و نیز هر متحرکی را حرکت از بهر چیز دیگر باشد که آن چیز ساکن باشد و بران متحرک پیشی دارد ، یا آن متحرک بافزونی رسیدن بآرام آن ساکن بجنبد و بر عقل چیزی پیشی ندارد نه وهمی و نه حسی که اندر جوهر عقل حرکت آمدی بآرزوی سکون آن چیز که پیش ازو بود . پس درست شد که عقل متحرک نیست و ساکن است . و به سکون عقل اندر تایید هر متحرکی طبیعی و روحانی . و دیگر حرکت مر چیزها را بدو سبب باشد : یا از بهر جستن چیزی باشد که آن مرو را نیست ، یا از بهر جستن جایگاه خویش باشد که او ازان جایگاه بیفتاده باشد ، و عقل حاجتمند نیست که حرکت کند از بهر چیزی از چیزها که او را نیست که همه چیزی خود اوست ، و آنست که خدای تعالی می گوید ، قوله : و هو علی کل شی ء قدیر همی گوید : که او بر همه چیزی پادشاه است . و نیز مر عقل را زوال نیست از منزلت خویش تا از بهر بازیافتن خویش بجنبد ، از بهر آنک همه مکانها و منزلها مر عقل راست . و مثل او به همه جایها راست باشد ، توهم کردن که او مکانی را همی طلب کند محال است . و نیز حرکت متحرک بدو سبب باشد : یا طلب تمامی را باشد که او را نباشد یا از بهر نگاه داشتن تمامی خویش باشد که ترسد کزو بشود . و این هر دو حال از عقل دور است ، ازیرا که عقل بغایت تمام است ، و افزونی او از تمامی او تمامی نیست . و ایزد تعالی او را ایمن کرده است از آنک شرف ازو بستاند . پس عقل متحرک نیست و ساکن است .
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی مفهوم عقل و جنبش میپردازد. نویسنده بیان میکند که هر جنبندهای حرکت دارد، اما عقل هیچگاه متحرک نیست و همیشه ساکن است. اگر عقل حرکت میکرد، باید چیزی پیش از آن وجود میداشت که حرکت را آغاز کند، اما اینطور نیست. همچنین، حرکت موجودات به دلیل نیاز به چیز دیگری است که خود ساکن است. عقل به هیچ چیزی وابسته نیست و هیچ نیازی به حرکت برای دستیابی به شيء ندارد زیرا همه چیز در او وجود دارد. بنابراین، عقل نه به خاطر گمشدگی و نه به دلیل نیازی به دیگران حرکت میکند، بلکه تمام و کامل است. در نهایت، نویسنده نتیجه میگیرد که عقل ساکن و بینیاز است.
هوش مصنوعی: تمام موجودات حرکت دارند و در آغاز به وضوح مشخص است که حرکت باید قبل از وجود آن موجودات باشد. اگر عقل به حالت حرکت بود، حرکت پیش از آن موجودات قرار میگرفت و اگر چیزی قبل از عقل وجود داشت، نمیتوانست نام قدیم به خود بگیرد. بنابراین، ثابت میشود که عقل متحرک نیست بلکه ساکن است. همچنین هر حرکتی، به خاطر وجود چیز دیگری است که آن چیز ساکن است و بر آن متحرک برتری دارد. یا اینکه آن متحرک با هدف رسیدن به سکون آن ساکن حرکت میکند و هیچ چیزی بر عقل پیشی نمیگیرد، نه تصوری و نه حسی، چرا که حرکت در ذات عقل به امید سکون چیزی است که قبل از آن بوده است. بنابراین، عقل ثابت است و به سکون خود بر هر حرکتی در طبیعت و روح تسلط دارد. حرکت موجودات به دو دلیل است: یا برای دستیابی به چیزی است که در دسترس نیست، یا برای بازگشت به جایگاه خود که از آن افتادهاند. اما عقل نیازی به حرکت ندارد زیرا همه چیز در اوست و او قدرت مطلق بر هر چیزی دارد. همچنین عقل هیچ گاه جایگاه خود را گم نمیکند و از آن نقل مکان نمیکند، چرا که همه مکانها و منزلها برای او مناسب است. تصور اینکه او به دنبال مکانی باشد ممکن نیست. حرکت یک موجود میتواند به دلیل جستجوی تمامیتی باشد که ندارد، یا به خاطر حفظ چیزی که دارد باشد، اما هر دو مورد از ماهیت عقل دور است، چرا که عقل نهایت کمال را دارد و هر گونه افزونی بر آن، خود کمال نیست. بنابراین، خداوند عقل را از هرگونه زوال مصون داشته و عقل نه متحرک است و نه نیاز به حرکت دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.