خویشتن بینان و بزرگی جویان از آموختن ننگ داشتند و از پس خداوندان دین نرفتند تا اندر . خلاف ظاهرهای هلاک کننده هلاک شدند و بدی را با نیکی اندر آفرینش اثبات کردند ، و بهری از ایشان بنور و ظلمت گفتند – و ایشان ثنویان اند – و بهری بیزدان و اهرمن گویند و ایشان مغانند از متابعان به آفرید . و اندر عقل زشت است مر بدی را بخرمندی باز بستن . پس چگونه روا باشد مربدی را بمبدع حق باز بستن . و آن گروه که بدی را نیکی ازلی دیدند گفتند که خداوند نیکی بآخر هلاک کند مر خداوند بدی را بوقت تمام شدن خویش ، و بدین قول باطل همی کنند مذهب خویش را ، از بهر آنک اگر خداوندی ازلی است روا نباشد که چیزی ازلی هلاک شود ، و ما اندرین باب سخن گوئیم بحجت عقل و پدید کنیم که بدی را اندر ابداع مبدع حق اصل نیست ، بلک بابداع که امر خدای است همه نیکی است . نخست گوئیم که دلیل بر آنک بدی را اصل نیست آنست که بدی را آن گاه نام برند که بازخوانندش بچیزی ازو بهتر ، پس نخست آن چیز باید که بدو باز خوانند ، پس درست شد که ابتدا نیکی است ، و بدی و بد از بهر آنست که باز مانده است از رسیدن بمرتبت نیکی .
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن به نقد اندیشههایی میپردازد که به خیال خود، نیکی را به بدی و خالق حقیقی را به دو خالق نور و ظلمت تقسیم میکنند. نویسنده به انتقاد از این عقاید میپردازد و بر این باور است که بدی وجود مستقل ندارد و تنها در مقایسه با نیکی شناخته میشود. بدی، بهدلیل نرسیدن به مرتبه نیکی به وجود میآید و در حقیقت، همه چیز به خالق نیکی برمیگردد. بنابراین، عقیده به وجود بدی ازلی باطل است و تمامی آفرینش از نیکی ناشی میشود. نویسنده به استفاده از عقل برای اثبات این ادعا تاکید میکند.
هوش مصنوعی: افرادی که خود را بزرگ و برتر از دیگران میپنداشتند، از یادگیری خودداری کردند و از پیروی از اصول دین دوری کردند. به همین دلیل، به عواقب کارهای خود دچار شدند و در تلاش بودند تا بدی را با نیکی توجیه کنند. برخی از آنها به نور و تاریکی اشاره کردند و آنها را دوتایی (ثنوی) نامیدند. گروه دیگری به خداوند و اهریمن اشاره کردند و به پیروی از باورهای خاصی پرداختند. آنها معتقد بودند که عقل نمیتواند بدی را به خودی خود توجیه کند؛ بنابراین چگونه میتوان پذیرفت که مبدع حق را از بدی بازدارد؟ این گروه که بدی را نیکی ازلی میدانستند، ادعا میکردند که خداوند نیکی را در نهایت نابود میکند و این به خاطر اشتباهشان در فهم مذهبشان است. زیرا اگر خداوند ازلی باشد، نمیتوان چیزی ازلی را نابودکرد. ما در این زمینه با استدلال عقلانی صحبت خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که بدی بنیادی ندارد و در واقع، همه چیز از آفرینش خداوند نیکی است. نخستین دلیل برای بیبنیادی بدی این است که بدی تنها زمانی نامیده میشود که چیزی بهتر از آن پیدا شود. از این رو، ابتدا باید آن چیز وجود داشته باشد تا بدی آن را نشان دهد و این به ما میگوید که اصل از نیکی نشأت میگیرد و بدی تنها نتیجه عدم رسیدن به نیکی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.