عالم جسمانی بر آنست که هر رکنی از رکنهای طبایع همپهلو شده است بارکنی دیگر که میان ایشان هر دو ماننده است برویی از رویها، چنانک از آب با خاک همپهلو شده اند و با یکدیگر آمیخته اند بدان ماننده یی که با یکدیگر دارند اندر سردی، همچنین باد و آب هم همپهلو اند بدانچ میان ایشان انبازی است اندر تری و آتش از باد همی نیرو یابد بدان مانند که میان ایشانست اندر گرمی، و هر یکی ازین طبایع با مانند خویش قرار گرفته اند و صلاح از میان ایشان پدید آمده است، اگر آب از خاک جدا ماند از هر دو جدا جدا جز فساد چیز نیاید و نفع از هر دو باطل شود و چون حال عالم بدین جمله بود تا صلاح اندر خلق بسبب ایشان پدید آید، انبیا علیهم السلام شریعت را تالیف کردند بر مثال صورت مردم ظاهر او همه مخالف و پراگنده از عبارتهای گوناگون و همه مخالف یکدیگر همچنانک حواس مردم از بینایی و شنوایی و گویایی همی مخالف یکدیگرند و باطن شریعت همه یکی مقصود و اشارت بیک تن بود اندر عالم که راهنمای خلق او باشد، همچنانک باطن مردم یکی بود- نفس- که این حواس کارهای مخالف خویش همه پیش او همی برند براستی، تا خردمندان بدانند که پیغمبران علیهم السلام فرستادگان آفریدگار عالم اند که تالیف شریعت ایشان بمانند آفرینش خدای است. پس نخست حکمت اندر نهاد شریعت این بود.
و دیگر حکمت اندر تالیف شریعت بظاهرهای مخالف آن بود که چون پیغامبران علیهم السلام مرین خلق را مخالف یافتند اندر طبایع ایشان و نفوس مردمان فریشتگان بودند اندر حد قوت و بظاهر اندر فعل دیوان بودند، ایشان علیهم السلام شریعت را همچنان نهادند بظاهر همه مخالف و مانند سخن بیهوشان و بباطن راه نمای سوی فریشتگی، تا چون شریعت مانند خلق آمد آن مانندی که میان شرایع و میان خلق اوفتاد اندرین روی که گفتیم خلق بر آن قرار گرفت بر مثال طلسمها که دانایان کرده اند اندر شهرها از بهر زیان گزندگان از پشه و مار و کژدم و جز آن و هر طلسمی که بکرده اند صورتی کرده اند از آهن یا از مس یا جز آن مانند مار یا پشه یا کژدم یا جز آن، مران نوع گزنده را بدان صورت که اندران شهر نهاده اند بسته کرده اند و آن گزندگان بر آن صورت آرمیده اند، و رنج از شهر برخاسته است چنانک بشهر مرو پشه نباشد و وقتی از دیوار کهن دژ مرو برجی فرود آمد وزان برج خنبره یی بیرون آمد اندرو پشه رویین نهاده چون مر آنرا بیرون کردند پشه بشهر اندر آمد و مردمان را رنجه کرد، و بشام شهریست مر آنرا معزه النعمان خوانند، چون از حلب سوی طرابلس روی بر راه «معره» است و چون از دروازه شهر اندر شوی بر راه ستونی سنگین است بر پای کرده بلند بر سر آن ستون صورت کژدمی است بزرگ از سنگ تراشیده و مر آن صورت را بر سر آن ستون استوار کرده مر آنرا دیدم گفتند مردمان آن شهر «که این طلسمی است کز قدیم باز اینجا نهاده است و بدین شهر کسی کژدم ندید است، و اگر از بیرون شهر کژدمی بگیرد و بشهر اندر آرد و رها کند آن کژدم تا از شهر بیرون نشود نیارامد، پس پیغامبران علیهم السلام مر شریعت را برابر فساد کن ساختند، تا فساد مفسدان را بشریعت از خلق بازداشتند و ایشان را آرام دادند،وگرنه چنین کردندی جاهلان امت مر دانایان را تباه کردندی و فساد عالم بودی از آن و این سیاستی نیکو بود از پیامبران علیهم السلام مر امت را و شریعت اندر میان خلق امروز بر مثال آن صورت است که فساد بدان صورت از خلق بریده شده است.
و دیگر آنست را که اندر کار بستن شریعت مردم را راست کردن است بر صلاح و خیر، و کار بستن شریعت مران قوت را کز نفس نگاهبان و زنده دار جسد است و هم بدان منزلت است که اقرار دادن بشهادت مران قوت راست کز نفس بر زبان موکل است، و بجای دانش است مران قوت را کز نفس قرارگاه اودل است، و بر هر قوتی از قوتهای نفس انسانی مر خدای را تعالی طاعتی است بر، اندازه توانایی آن قوت، از طاعت خدای تعالی که او را توانایی آنست، چنانک خدای تعالی گوید، قوله: «لا یکلف الله نفسا الا وسعها» گفت: خدای نفرماید هیچکس را جز آنک توانائی او آنست.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی رابطهی طبایع مختلف در عالم و تأثیر آن بر شریعت انبیا میپردازد. نویسنده بیان میکند که هر یک از طبایع (آب، خاک، باد، آتش) در کنار یکدیگر قرار دارند و تنها با همکاری و تعامل میان آنها میتوانند به صلاح و نفع برسند. بر اساس این همپیوندی، انبیا شریعتهایی را تالیف کردهاند که به ظاهر ممکن است مخالف یکدیگر باشند، اما در باطن همه به سوی یک هدف واحد اشاره دارند.
شریعتها مانند طلسمهایی هستند که فساد را از انسانها دور میسازند و پیامبران برای جلوگیری از فساد و تباهی در جامعه، توانستهاند با نهادن قوانین، انسانها را به صلاح برسانند. در نهایت، این متن تأکید میکند که انسانها باید در تمام اعمال و رفتار خود به طاعت خداوند توجه داشته باشند و به اندازهی توانایی خود عمل کنند.
هوش مصنوعی: جهان مادی به این صورت است که هر عنصر از عناصر طبیعی در کنار دیگری قرار گرفته و با یکدیگر ترکیب شدهاند. برای مثال، آب و خاک در کنار یکدیگر موجودند و در ترکیب با هم سردی خاصی ایجاد میکنند. همچنین، باد و آب نیز در کنار هم قرار دارند و بینشان رطوبت وجود دارد. آتش هم از باد نیرو میگیرد و رابطهای مشابه میان آنها در زمینه گرما وجود دارد. هر یک از این عناصر طبیعت با مشابه خود مرتبط هستند و از این ارتباط است که سلامت و صلاح در زندگی ایجاد میشود. اگر آب از خاک جدا شود، هیچ سودی حاصل نمیشود و ممکن است فساد به وجود آید. با توجه به این که وضعیت جهان به این شکل است، پیامبران شریعت را به گونهای تنظیم کردند که شبیه شکل ظاهری انسان باشد، با این حال همه آنها در باطن به یک هدف واحد اشاره دارند و به عنوان راهنمایی برای مردم عمل میکنند. همچنین مانند نفس انسان که واحد است، حس های متفاوتی که داریم، هر یک به کار خود میپردازند و در نهایت به یک حقیقت مشترک اشاره دارند. بنابراین، حکمت اصلی در شریعت این است که فرستادگان خداوند، پیامبران، برای ایجاد تعادل و ساماندهی جامعه آمدهاند و شریعت آنها به نوعی شبیه به آفرینش خداوند است.
هوش مصنوعی: حکمت دیگری که در تنظیم شریعت وجود دارد، این است که پیامبران وقتی دیدند که طبیعت و روحیه مردم با آنها در تضاد است و به نوعی رفتارهایی شبیه به دیوان دارند، شریعت را به گونهای تنظیم کردند که به ظاهر با افکار عمومی تضاد داشته باشد، اما در باطن راهی به سوی فطرت انسانی و فرشتگی باشد. در واقع، شریعت به شکلی ارائه شد که مردم بر آن تأسیس کردند، مشابه با طلسمهایی که برای دور نگهداشتن گزندگان مانند پشه و مار در شهرها ساخته میشود. مثلاً در شهری به نام معره النعمان، مجسمهای از یک کژدم وجود دارد که مردم باور دارند به خاطر آن، کسی در شهر کژدم نمیبیند. اگر کسی هم کژدمی از خارج بیاورد و در شهر رها کند، تا زمانی که از شهر خارج نشود، آرام نخواهد گرفت. به همین ترتیب، پیامبران شریعت را به گونهای تنظیم کردند که فساد افراد فاسد را از جامعه دور نگهدارد و جامعه را در آرامش نگه دارد. این اقدام حکیمانهای بود که از سوی پیامبران انجام شد تا مردم را از فساد محافظت کنند و شریعت امروز نیز به همین شکل عمل میکند؛ به طوری که فساد از افراد جدا شده است.
هوش مصنوعی: وظیفهای که در اجرای شریعت بر عهده مردم است، این است که آنان را به سوی صلاح و نیکی هدایت کنند. اجرای شریعت به نوعی قدرتی است که از نفس محافظت کرده و بدن را زنده نگه میدارد. این نقش مانند شهادت دادن است که از زبان نفس بیرون میآید. همچنین، این قدرت نقش دانش را ایفا میکند و محل قرارگیریاش در دل انسان است. برای هر نیرویی از نیروهای نفس انسانی، فرمانی از جانب خداوند وجود دارد که بر اساس توانایی آن نیرو است، به گونهای که خداوند میفرماید: «خدا هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند»؛ بدین معنا که خداوند هیچ فردی را به انجام کاری فرامیخواند مگر اینکه توانایی انجام آن را داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.