گوئیم که مرنفس را بذات او اندردیداری است جرین دیدار چشم و رفتن و ایستادن است او را و گرفتن و دست بازداشتن است او را و جز آن برابر این فعلها که اندر محسوسات می کند، و فعلهای ذاتی او شریفتر است ازین عرضی، پس همی نماید که مرنفس را اندر ذات او حواسی است که این حواس ظاهر ماننده است مر آنرا مانندگی دور، از بهر آنک بسیار کس است کز مادر نابینا زادست و علمهای شریف آموخته است چون حساب و هندسه و منطق و کتاب خدایرا یاد گرفته است و کتب حکما را دانسته است تا نفس او بذات خویش کتابها گشته است، و اوهمی بیند اندر هر علمی آنچ مرورا بنمایند، دیگر کسان از دیدن آن چیزها که او همی بیند نابینا اند. پس این حال دلیل کند که نفس را چشمی هست از ذات او و مر آن چشم را از نفس دانای آموزگار آفتابی هست که چیزها را بدان چشم ذاتی، نفس بنماید بر مثال آفتاب که چراغ که شکل و صورت جسمانی بچشم نگرندگان اندر پدید آرد. و گواهی دهد بر درستی این دعوی قول خدای تعالی که مر رسول را علیه السلام گفت: قوله « یا أیها النبی انا أرسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً ال الله باذنه و سراجاً منیراً» گفت: ای پیامبر ما بفرستادیم ترا گواه برخلق و مژده دهنده و بیم کننده و خواننده سوی خدای بدستوری او و چراغی روشن. وگروهی از مردم چنین گویند که چون مردم جهد کند ونفس خویش را از ناشایستها دور کند او را دیدار اوفتد اندر چیزهای بودنی و خبر یابد از عالم علوی، و وحی پیامبران آن است. و ما گوئیم که چنین نشاید گفتن که پیمبری بجهد خویش یافتند پیامبران، چه وحی از کردار پیغامبران آنست کزان مراد کردگار عالم بحاصل آید، و مراد از خداوند مراد که توانا باشد جز بدو و بخواست او بحاصل نشود ، و گر بخواست کسی دیگر مراد خدای بحاصل آمدی آنکس با خدای انباز بودی. وهر کس که با خدای انباز گیرد کافر باشد. پس آن کسان که گفتند پیامبری بجهد بتوان یافتن کافر شدند بقول خدای تعالی که همی گوید، قوله « ان الله لا یغفر أن یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء» همی گوید: خدای نیامرزد آنکس را که با او انباز گیرد و بیامرزد فرود از آن هر کرا خواهد. پس ما گوئیم که نفس مردم راگرفتن است و یله کردن بذات بیرون گرفتن و یله کردن بآلت چون اعتقاد کردن چیزی و یله کردن چیزی دیگر و چون یاد کردن علمی و از یاد بگذاشتن دیگری، و او را نیز رفتن و ایستادن است بذات خویش چون رفتن اندر علمی از آغاز او تا بانجام او وایستادنست مرو را بجایهایی که از آن کدر بیاید بدانستن آن، چنانک خدای تعالی همی گوید، قوله « کلما أضاء لهم مشوا فیه و اذا أظلم علیهم قاموا» همی گوید: هر وقت که روشنایی پیدا آید بروند اندرو و چون بریشان تاریک شود بایستند. و بدین مر کسانی را میخواهد که کتاب خدایرا برای خویش معنی جویند و بعضی را معنی بتوانند یافتن و اندر آن بشتابند و چون متشابهی مشکل پیش آید برجای بایستاند، و فعلهای ذاتی مر نفس را شریفتر است از فعلهای آلتی عرضی، و چون مردم بقوت نفس ناطقه مر نفس شهوانی را بشکند و بچیزهای دنیایی و لذات حسی مشغول نشود نفس ناطقه او قوی شود و چیزهایی تعلیم ببیند، ازبهرآنک نفس را کار کردن طبع است و چون مرو را از چیزهای طبیعی باز داری و او از کار فرونشیند بقوت نفسانی چیزهایی ببیند از عالم خویش که آن اندر ذات اوست، بر مثال چشم که چون کار او دیدن است هر وقت که مرو را از علت پاک گردانی چیزهای جسمانی را بی تکلف و بی نمون نماینده ببیند، و این برهانی روشن است خردمندان را ازجسمانی بروحانی.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی ماهیت نفس و حواس آن میپردازد. نویسنده بیان میکند که نفس انسان دارای حواس درونی است که از ذات آن ناشی میشود و این حواس فراتر از حواس ظاهری هستند. او به مثال افرادی که از بدو تولد نابینا بودهاند اشاره میکند، اما با علم و دانش خود میتوانند به درک عمیقتری از مفاهیم دست یابند و نشان میدهد که این تواناییها از نفس سرچشمه میگیرد.
همچنین به موضوع وحی و پیامبری میپردازد و میگوید که پیامبری نمیتواند نتیجه تلاشهای شخصی باشد، بلکه وحی تنها از سوی خداوند به دست میآید. او تأکید میکند که هرگونه شراکت با خداوند باعث کفر میشود و تنها خداوند است که میتواند کسی را ببخشد یا نیامرزد.
در نهایت، نویسنده به رابطه بین نفس ناطقه و نفس شهوانی اشاره میکند و بیان میکند که تقویت نفس ناطقه و دوری از لذات دنیایی باعث میشود تا انسان به شناخت و معرفت عمیقتری دست یابد. او این حقیقت را به مثالی از چشم تشبیه میکند که همیشه در حال دیدن است و تنها با پاک شدن از موانع میتواند حقیقت را ببیند.
هوش مصنوعی: نفس انسان دارای حواسی است که به ذات او مربوط میشود و این حواس با دیدن، ایستادن و حرکت کردن در ارتباط است. این حواس از دیگر کارهای او که در دنیای محسوس انجام میدهد، برجستهتر هستند. بسیاری از افراد ممکن است از مادران نابینا متولد شوند اما باز هم میتوانند علوم مختلف را بیاموزند و به درک عمیقتری از مسائل علمی دست یابند. بنابراین، نفس انسان دارای چشمی درونی است که به آن آگاهی و درک میبخشد، درست مثل آفتابی که نور میتابد و اشیاء را برای انسانها نمایان میکند. برخی معتقدند که اگر انسان تلاش کند و از ناپسندها دور شود، میتواند به حقایق معنوی دست یابد و با عوالم بالاتر ارتباط برقرار کند. اما نمیتوان گفت که پیامبران به واسطه تلاش خود به مقام پیامبری رسیدند، زیرا وحی الهی از اراده خداوند ناشی میشود و خداوند فقط میتواند بر اساس خواسته خود به کسی این مقام را عطا کند. نفس انسان به تأمل و یادگیری پرداخته و گاهی ممکن است از یاد برخی علوم دست بکشد. در این حالت، او در زمانهای مختلف به گسترش دانش خود پرداخته و میتواند در نکات دشوار متوقف شود و راه را برای ملاحظه بیشتر علم ادامه دهد. در نهایت، کارهای ذاتی و معنوی نفس فراتر از اعمال دنیایی و جسمانی هستند و اگر انسان به تقویت نفس ناطقه خود بپردازد و از شهوات دنیایی دوری کند، میتواند به آموزش و درک عمیقتری دست یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.