مرو را گوئیم که زمین را تاریکی به ذاتیست چنانک مر چشمه مهر را روشنایی ذاتیست ، و گر مر زمین را تاریکی صفتی ذاتی بودی تاریکی ازو اندر اجرام آسمان اثر کردی ، همچنانک نور اجرام که آن مر اجرام را صفتی ذاتیست همی اندر زمین اثر کند بروشن کردن مرو را و لکن تاریک است تا رسیدن نور مهر بر جملگی شخص زمین به یک دفعه هموار . و چو معلوم کردیم که مر بدی را اصل نیست اندر آفرینش گوئیم که مر نفس بدی را نیکی و خیر اصلی است بر مثال اندامها مر جسم را و بدی و شر مرو را بر مثال ریش و جراحت است ، و آبله و گر مر جسم را و اندامها را از آفرینش اصل و مادت است و ریش و جراحت را اصل نیست که باقی شود بلک علت است که دارو مرو را برد ، و توبه براستی مر گناه را مانند مرهم نرم است مر جراحت را ، و همچنانک چون مرهم به جراحت بر نهی قئت کواکب مران جراحت را بمیانجی آن مرهم مادت فرستد و ریش را بمیانجی دارو بسوزد اندرین عالم تا جسم از آن پاکیزه شود ، همچنان توبه نصوح بر نفس گناه کار مرهم گردد و نور کلمه اندران عالم مر گناه او را بمیانجی توبه بسوزد و نفس را پاکیزه کند ، چنانک خدای تعالی می گوید ، قوله : و یمحوالله الباطل و یحق الحق بکلماته انه علیم بذات الصدور . همی گوید : خدای پاک کند مر باطل را و اثبات کند حق را به سخنان خویش که او داناست بدانچ در دلهاست ، و نیکی مثال اندام است اندر جسد که به پرورش قوت گیرد و منافع بمردم پیوسته شود ، پدید آمدن بدی از نفس بسبب باز ماندن اوست از نیکی بر مثال تاریکی بر زمین که نارسیدن نگرش مهر است بدان جایگاه ، و چون نور بر آن جایگاه افتد از تاریکی هیچ اثر نماند و کس نداند که کجا رفت ، هم چنین اندر نطفه مردم که به رحم افتد مر اندامهای اندرونی و بیرونی را اصل است ولکن مر جراحت و گرو دنبل را اندر نطفه اصل نیست ، اما اگر خوردنی و پوشیدنی که بقاء جسم بدان است نه موافق بدان سبب ریشها و علتها پدید آید بر جسم مردم و لکن اندامی دیگر نروید ، و آن علت بی اصل بدار و بشود ، و چنان شود آن علت که خود نبود ، همچنین به توبه نفس از گناه پاک شود چنانک برابر شود با بی گناه ، چنانک رسول مصطفی صلی الله علیه و اله فرمود التائب من الذنب کمن لاذنب له ، گفت بازگردنده از گناه چون آن کس است که او را هیچ گناه نیست .
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن درباره وجود تاریکی و روشنایی در زمین و نسبت آنها با خوبی و بدی صحبت میکند. نویسنده بیان میکند که تاریکی، ذاتی زمین نیست و اگر بود، باید بر اجرام آسمانی نیز تأثیر میگذاشت. برخلاف آن، نور خورشید به یکباره همه جا را روشن میکند. همچنین نویسنده بر این نکته تأکید میکند که بدی و شر، اصل نیستند و بیشتر شبیه جراحت و بیماری هستند که به بدن آسیب میزنند. توبه به عنوان مرهمی برای گناهان معرفی شده و میتواند انسان را پاک کند. خداوند با کلمات خود حق را محقق و باطل را از بین میبرد. نیکی و خوبی مشابه اندامهای سالم در جسم هستند که به رشد و باروری کمک میکنند، در حالی که بدی، نتیجه دوری از نیکی است. توبه تبدیل کننده به حالتی است که فرد گناهکار را مانند انسان بیگناه میسازد.
هوش مصنوعی: در این متن، به مقایسهای میان نیکی و بدی پرداخته شده است. زمین به عنوان نماد تاریکی معرفی میشود که ناشی از عدم حضور نور مهر است، در حالی که نور مهر به نوعی روشنایی ذاتی دارد. بدی به عنوان یک حالت غیرذاتی تلقی میشود که اصل آن وجود ندارد، شبیه به جراحت که به خودی خود دائمی نیست و تنها به عنوان نتیجهای از آسیبها به شمار میآید. به عبارت دیگر، نیکی مشابه اندامهای سالم است که به زندگی ادامه میدهند، در حالی که بدی و آسیبها مانند جراحتها و زخمها موقتی و وابسته به شرایط خاص هستند. توبه به عنوان یک عمل پاککننده معرفی شده است که میتواند گناهان را مانند مرهمی بر زخمها تسکین بخشد. با توبه، انسان از گناه خود پاک میشود و بازگشت به حالت نیکی و اصالت خود را تجربه میکند، به گونهای که گویا هرگز گناه نکرده است. در نهایت، این متن بر اهمیت توبه و قدرت آن در تغییر روح و باطن انسان تأکید میکند و بیان میدارد که با توبه، انسان میتواند به حالت پاکی و نیکی برگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است