بدانید که ایزد تعالی مرین عالم پیدای را دلیل عالم پنهانی کرده است، و مر آفرینش جسمی را دلیل آفرینش نفسی گردانیده است، و ما همی دانیم مر نفس جزئی را که به کالبد پیوست است که مرین کالبد را به خانه خویش همی دارد، و خورش که مرو را باید از بهر عمارت این خانه مر آنرا نخست به آلات جسدانی پاک کند، و هرچه آرزو ناشایسته است بیفگند چون افگندن کاه و کفه و سبوس از گندم، و چون نیز به آلت جسدانی ممکن نشود مر آنرا پاک کردن از بیرون آن وقت مر آنرا به دندان بکند. و بدین خانه خویش که کالبد است اندر کشدش و مر او را به آلتهای اندرونی بپزد و نرم کند. و هرچه از لطافت است جدا کند، وزان لطافت بر قدر حاجت خویش بازگیرد، و دیگر که بماند مر آنرا به آنچ او را نشاید بیرون افکند و بدان ننگرد- که اگر آن پوست و کاه و گوشت و گندم نبودی آن لطافت بدو نرسیدی- بلکه به غرض خویش نگرد. پس بدین فعل کز نفس جزء پدید آمد اندر عمارات این خانه او که کالبد است همی دلیل کند که او مرین خانه را دست باز خواهد داشتن و نیز بدو باز نگردد. و چون مراد خویش به تمام شدن خویش اندرو به حاصل کرد از بازگشتن بدو ننگ دارد و بدان ننگرد، که اگر کالبد نبودی او تمام نشدی بلکه آمدنش اندرین خانه به سبب تمام شدن بود، و این کالبد مر نفس را پس از آنک ازو تمام گشته جدا شود هم بر آن منزلت باشد که آن طعام پیشی آمده ناشایسته باشد که آنرا از خانه خویش که کالبدست بیرون رده باشد برابر نه کم و نه بیش و نفس مردم سزاوار ثواب و عقاب به کارهای خویش شود که اندرین عالم کرده باشد، و چون بدان عالم خویش رسد و ناتمام باشد بداند که تمام شدن او را از آنجا روی نیست. و جز بدین عالم جسمانی چیزی نتواند به دست آوردن که او را به عالم روحانی از این راحت نباشد و آن نعمتها را که آنجاست بدان بتوان یافتن. و بر درستی این حال دو دلیل است: یکی از قول خدای تعالی که همی گوید از قول دوزخیان، قوله: « او نرد فتعمل غیر الذی کنا نعمل». گفت: ایدون گویند که ما را بازبَرَندی تا بکنیمی جز آنکه کرده بودیم؛ و دلیل از آفرینش آنست که مر که از مادر نابینا یا کر زاید هیچ کس را امید نیوفتد که او را بینا یا شنوا تواند کردن از بهر آنک آن آلت اندر شکم همی بایست که راست شدی و این جهان هر نفس را از بهر راست کردن صورت نفسانی بر مثال شکم مادر است مر راست کردن صورت جسمانی را برابر نه کم و نه بیش، و هر که طاعت دارد و علم آموزد و کار کند هم اندرین جهان نیک خت شود و هر که سر بکشد و نادانی گزیند و شریعت را دست بازدارد هم اینجا بدبخت شود، و دلیل بر درستی. این دعوی قول رسول مصطفی صلی الله علیه و آله است که گفت « السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن مه» گفت: نیکبخت آنست که اندر شکم مادر نیکبخت است و بدبخت آنست که اندر شکم مادر بدبخت شود. پس این علم مر نفس را چون شکم مادر است مر جسم را و این کالبد مر نفس را همچنان پوست که کودک اندرو باشد کز شکم مادر بیرون آید. و ما همی بینیم که آن پوست ا که آن کودک اندرو تمام شده باشد به خاک اندر کند و کس نیز نام آن نبرد و مادر کودک بر حال خویش بماند، همچنین دانیم که این کالبد را که چون به خاک اندر کردند نیز به کار نیاید و بدو حاجتی نباشد و این عالم که بر مثال شکم مادر است بر جای بماند، و کر ثواب و عقاب مر کالبد را بودی بایستی که کالبد رسول مصطفی صلی الله علیه و آله بزرگتر بودی از کالبد همه خلائق از بهر آنک ثواب او بیش از ثواب همه امت است، و همچنین بایستی که کالبدهای عاصیان سخت بزرگ بودی، از بهر آنک عقوبت ایشان سخت بزرگ است و چون سول مصطفی بکالبد همچند دیگر مردمان بود و همچنان کالبد او را به خاک اندر بایست کرد. ندانستیم که ثواب مر نفس راست نه مر جسم را. و دلیل دیگر بر آنک ثواب و عقاب مر نفس راست نه مر جسم را که این نفس سخن کوی که مردم راست ازین عالم نیست بلک عالم او همچنان لطیف است و اینجا از بهر آموختن آورده 0157اندش، و دلیل بر درستی، این دعوی قول خدای است که همی گوید قوله: «لقد جئتموناکما خلقناکم اول مره بل زعمتم أن لن نجعل لکم موعدا» گفت: بیامدید سوی ما همچنانک بیافریدیمتان نخستین بار چنان ندانستید که ما مر شما را وعد کافی نکنیم. و مردم که نخست اندر آفرینش آید نادان باشد، پس این آیت همی آواز دهد که نادان نباید رفتن از اینجا، همی ندا کند که اینجا مر نفس را از بهر آموختن آوردهاند اندرین سرای. درست شد که او ازینجا نیست، و چون نفس اینجایی نیست لازم نیاید که خدای تعالی او را جاودانی اینجا بدارد، از بهر آنک ستم باشد چیزی نه به جای او جاوید گردانیدن، و خدای تعالی همی گوید من ستمکار نیستم قوله « و ما ربک بظلام للعبید» همی گوید: ای محمد پروردگار تو ستمکار نیست بر بندگان. و بدین شرح که بکردیم درست شد خردمند را که مرگ حق است و جاوید زیستن اگر بودی ستم بود، پس گوئیم که همچنان که نفس را که ایدری نیست اندر جاوید گردانیدن ستم باشد به جای خویش بازبردن داد باشد همچنین نیز کالبد. گران تاریک را به عالم لطیف روشن بردن نیز ستم باشد و مرو را جاوید گردانیدن ستم بر ستم باشد. پس درست کردیم چون آفتاب سوی خردمند که ثواب مر نفس را است نه مر کالبد را و نیز گوئیم که چون نفس از کالبد به عالم خویش بازرسد با صورت تمام بی نیاز باشد از جسد که بدان فائده پذیرد بلک او آنجا از علت خویش بی میانجی فائده پذیرد و آن مرو را ثواب باشد بر مثال کودک که چون آلت غذا پذیرفتی اندر جسد خویش اندر شکم مادر تمام کند نیز به میانجی مادر حاجتمند نشود و بیرون آید تا غذا کز پستان مادر کز بیرون است بستاند، و چون نیز قویتر شود خود آن طعام و شراب که مادرش همی خورد بخورد و مادر را از میان خویش و میان طعام و شراب برگیرد، و لذتها که اندر طعام و شراب همی آید از عالم نفس همی آید، و چون نفس جزءی اندر عالم جسمانی باشد به میانجی طبایع و میانجی جسد خویش تواند مر آن لذتها را یافتن و چون به عانم خویش رسد از میانجی بی نیاز شود، بر مثال کسی که علم آموزد و چون عالم گشت آلت آموختی همه بیفکند از دفتر و قلم و محبره و جز آن و خود از ذات خویش تألیف کند بی هیچ آلت دیگر و فائدههای دیگر نفسها را از نفس خویش بیرون آرد چون تمام شد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی رابطه بین جسم و نفس میپردازد و توضیح میدهد که جهان مادی نشانهای از جهان معنوی و پنهان است. از نظر نویسنده، جسم انسان به منزله خانهای برای نفس است و نفس، در جهت تکامل و رشد، نیاز به تجربههای مادی دارد. اگرچه جسم، موقتی و فانی است، اما نفس جاودانه و براساس اعمالش در دنیا مستحق پاداش و مجازات خواهد بود.
نویسنده با استفاده از مثالهایی مانند رشد جنین در رحم مادر، به توضیح میپردازد که عالم مادی نیز به نوعی برای پرورش نفس طراحی شده است. نفس در مرحلهای خاص به دانشی میرسد که دیگر نیازی به جسم ندارد و به حقیقت خود پی میبرد. همچنین تأکید میکند که ثواب و عقاب به نفس تعلق دارد، نه به جسم. در نهایت، روح از جسم جدا میشود و به جایگاه واقعی خود بازمیگردد، بدون اینکه نیازی به جسم برای دریافت نعمتهای الهی داشته باشد.
هوش مصنوعی: بدانید که خداوند عالم ظاهر را نشانهای از عالم پنهان قرار داده و آفرینش جسم را دلیلی بر آفرینش نفس قرار داده است. ما میدانیم که نفس جزئی به کالبد وابسته است و کالبد نیز خانه نفس به شمار میآید. انسان باید برای آبادانی این خانه، ابتدا به پاکسازی آن از آلودگیها بپردازد و هرچه را که شایسته نیست دور بیندازد، همانطور که کاه و خاک از گندم جدا میشود. اگر پاکسازی از بیرون ممکن نباشد، باید با دندان به تصفیهاش بپردازد. سپس کالبد را به درون بکشاند و با ابزارهای داخلی، آن را بپزد و نرم کند و هرچه از لطافتهاست را جدا کند و به اندازه نیازش لطافتها را نگهدارد. آنچه را که شایسته نیست باید بیرون بیندازد و به آن توجه نکند، زیرا بدون وجود پوست و کاه و گوشت، آن لطافتها به آن نمیرسید. این عمل نشاندهنده این است که نفس خواستهاش را در اختیار دارد و به آن دچار نمیشود. در نهایت، وقتی نفس به هدفش رسید و کامل شد، از برگشت به آن اجتناب میکند و به آن نمینگرد، چون بدون کالبد، امکان کامل شدن وجود نداشت. این کالبد که پس از جدایی نفس باید به خاک سپرده شود، در همان منزلت باقی میماند و آدمی به خاطر اعمالش در این دنیا مستحق پاداش و عقاب خواهد بود. وقتی که به عالم خود میرسد و ناقص است، درمییابد که کامل شدنش از آنجا نیست. در واقع، هیچ چیز دیگر نمیتواند او را به عالم روحانی برساند. دلایل روشنی برای این موضوع وجود دارد. یکی از آنها آیهای از قرآن است که نشان میدهد انسانها باید در این دنیا اعمال خود را انجام دهند و در آخرت پاداش بگیرند. در آفرینش نیز ثابت است که کسی که در آغاز نابینا یا کر به دنیا میآید، نمیتوان به او امیدی برای سلامتی و بینایی داشته باشد. این دنیا به مثابه شکم مادر است و برای هدایت نفس در جهت راستای نفسانی ضروری است. هرکس که در این دنیا نیکوکار باشد و علم آموزد، خوشبخت خواهد شد و برعکس، کسی که سر به شورش بزند و از آموزههای دین دوری کند، بدبخت خواهد بود. سخن پیامبر گرامی اسلام نیز همین را تأیید میکند که نیکبختی به آن است که در زمان جنین نیکو باشد. در این راستا، بدن به مانند پوستی است که کودک از آن خارج میشود و به خاک سپرده میشود، و دیگر به کار نخواهد آمد. این دنیا مانند شکم مادر است و زندگی جاودانه فرادستی دارد. اگر انسانی بخواهد زندگی جاودانه داشته باشد، باید در این دنیا قابلیتهایش را پرورش دهد. در نهایت، انسانها در این دنیا زندگی میکنند تا بیاموزند و پس از تکامل، نفس بینیاز از جسم و بدنی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.