بباید دانستن که ازلی مر چیزی را گویند که او را آغاز نباشد و ابدی مر چیزی را گویند که او را آنجام نباشد . و چون گویی ازل و ازلیت و ازلی مثال آن نزدیک گردانیدن است ، و همچنان گویی که آتش و آتشی و آتشین . آتش آنست که او از عالم کناره زبرین گرفته است و صفت او گرم و خشک است از طبایع ، و آتشی آنست که آتش بدان معنی از دیگر چیزها جداست بران روی که آن معنی جز آتش را نیست ، و مر آنرا از آتش جدا یابند و آن معنی را فضل خوانند اندر حدود منطق ، و آن مثال بر مثال وحدت است که آن جز مر واحد را نیست مرو را از واحد جدا نیابند ، واحد به وحدت از آتش و آتشین جداست ، و آتشین چیزی را گویند که او را از آتش کرده باشند و آن صورتی باشد از آتش محض کرده ، چنانکه صورتی کنند از چوب و مرورا چوبین گویند . اکنون چون مثال نمودیم از محسوسات اندر معنی ازل و ازلیت و ازلی گوئیم که ازل ابداع است محض که از مبدع حق پدید آمد بی هیچ علتی و مرورا آغاز نبود ، از بهر آنک آغاز چیز علت او باشد ، و چون ابداع علت همه علتها بود خود او آغاز بود ، مر آغاز را آغاز لازم نیاید ، و مر او را امر خوانند و کلمت خوانند ، و این نام مرو را لازم آمد از بهر بی آغازی او . ازلیت مران بهره را باید دانستن که عقل اول از کلمت باری بود ، آن بهر بهر بزرگ است و هویت عقل بدان دانستن که عقل بدان بهره اشارت پذیرفت و زانچ فرود ازو پدید آمد از بهر جدا شد . پس آن بهره ازلیت است . اما ازلی خود عقل است که ازل بی میانجی بدو پیوسته است ، و هیچ چیز دیگر را این خاصگی نبود و نخواهد بودن بامر باری که مر عقل راست .
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن درباره مفاهیم ازلی و ابدی بحث میکند. ازلی به چیزی گفته میشود که آغاز ندارد و ابدی به چیزی که پایان ندارد. برای درک این مفاهیم، نویسنده از مثالهایی مانند آتش استفاده میکند و تفاوتهای بین "آتش"، "آتشی" و "آتشین" را توضیح میدهد.
نویسنده بیان میکند که ازل به معنای ابداع است و به وجود آمدن چیزی بدون علت اشاره دارد. ازلی به عقل اول به عنوان اصل اولیه اشاره میکند که خود آغاز و بیپایانی دارد. این عقل خاصیتی دارد که هیچ چیز دیگری نمیتواند آن را داشته باشد. در نهایت، مفاهیم ازلی و ابدی به منبع اصلی که خداوند است مرتبط میشود.
هوش مصنوعی: باید بدانیم که ازلی به چیزی اطلاق میشود که آغاز ندارد و ابدی به چیزی گفته میشود که پایان ندارد. وقتی از ازل و ازلیت و ازلی صحبت میکنیم، میتوان آن را شبیه به آتش و حالتهای مختلف آن دانست. آتش چیزی است که از دنیای بالاتر آمده و ویژگیاش گرم و خشک بودن است. حالت آتشین به معنی آتش است که به طور خاص از سایر چیزها متمایز است و این ویژگی فقط به آتش تعلق دارد. در منطق، این حالت به عنوان فضیلت یا کیفیت شناخته میشود و مثال آن بر وحدت است، که چیزی جز واحد وجود ندارد و نمیتوان آن را از واحد جدا کرد. واحد به لحاظ وحدت از آتش و حالت آتشین متمایز است. آتشین به چیزی اطلاق میشود که به نوعی از آتش شکل گرفته باشد، مانند چوب و حالت چوبین. اکنون که مثالهایی از محسوسات آوردیم، باید بگوییم که ازل خالقیتی ساده است که از مبدع حقیقی به وجود آمده و هیچ علتی ندارد و از این رو آغاز ندارد؛ زیرا آغاز به علت نیاز دارد. از آنجا که خالقیت خود علت همه چیزهاست، میتوان آن را آغاز دانست و آن را به امور یا کلمات نسبت میدهند. چون ازلیت به عقل اول که کلام خداوند است اشاره دارد و این دانش بزرگ و اساسی است. عقل به این مفهوم اشاره دارد که از یک نقطه به نقطه دیگر حرکت کرده و از آن جدا شده است. بنابراین، آن مفهوم ازلیت است. اما ازلی خود عقل است که بدون واسطه به آن پیوسته و هیچ چیز دیگر این ویژگی را ندارد و نخواهد داشت جز از طرف خداوند که عقل واقعی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.