کدام جنس نه نوع و کدام نوع نه جنس؟
کدام جنس یکی بار و نوع دیگر بار؟
جواب مسئله حکیم یونانی داده است. خداوند منطق ارسططالیس گفت: بنگریستماندر عالم، چیزی ندیدم بخویشتن نزدیکتر از مردم، و مردم را بشخصها مختلف دیدم. از نامها ایشان پرسیدم یکی زید و یکی عمرو یکی جعفرو جز آن، وزین نامها هیچ (نام) نام یار خویش نبود. پس نامی جستم که آن نام مرین همه اشخاص را جمع کرده بود: چون آن نام را بگفتم، همه را گفته بودم. و آن نام را «مردم» یافتم که اشخاص انسانی بزیر این نام است، از جعفر و صالح و حمدان و جز آن. آنگاه بنگریستماندر عالم نیز: گاو دیدم و خر و اسب و جز آن. پس گفتم: نامی باید که این چارپاها را نیز با مردم جمع کند، و چون آن نام را بگوییم مردم را با اینها گفته باشیم، و آن نام را «حیوان» یافتم. پس گفتم: مردم و جز مردم (از) زندگان همه حیواناند. و آنگاهاندر عالم نیز چیزها دیگر دیدم، چون درخت و گیاه. پس گفتم: نامی باید دیگر که مر حیوان را با اینها جمع کند، و این نام را «افزاینده و روینده» یافتم که آن را بتازی «نامی» گویند، یعنی افزاینده. آنگاهاندر عالم نیز سنگ و کلوخ و و جز آن دیدم و پس گفتم: دیگر نامی باید که مر اینها را براستی جمع کند، و آن نام را «جسم» یافتم، آنگاهاندر عالم نیز ارواح دیدم که دانستم کة آن جسم نیست، بدانچاندر جسم متصرفست. پس نامی جستم که ارواح را با اجسام گرد آرد، و آن نام را «جوهر» یافتم.و چون چیزی (دیگر) ندیدم گفتم: جوهر جنس الاجناس است که برتر ازو جنس نیست، وجسم و روح نوعها اویند، بدانچ هر دو جوهراندر جوهر مطلق معقولست نه محسوس. و جسم که جوهر را نوع بود، جنس آید مر جمادرا .ازسنگ و کلوخ و جز آن، مر نبات را از گیاه و درخت و جز آن. آنگاه باز روینده که یک نوع بود مر جسم را جنس آمد مر نبات و حیوان را. آنگاه باز حیوان که نوع بود مر روینده را جنس آمد مر گاو و خر و مردم و جزآن را. و مردم نوع الانواع آمدو (هیچ» چیز را جنس نیامد، که فرود ازو اشخاص است از فلان و فلان. پس حکیم فیلسوف گفت: مردم نوعیست مر حیوان را، و حیوان نوعیست مرنامی را، و نامی نوعیست مر جسم را، و جسم نوعیست مر جوهر را، و جوهر جنس الاجناس است بدین ترتیب که نگاشتیم: جوهر جنس است مر دو نوع را: یکی ازو روح و دیگر جسم است. و جسم نوعست مر جوهر را و جنس است مر دو نوع را: یکی جماد و دیگر نامی.
و نامی نوعست مر جسم را و جنس است مر دو نوع را: یکی نبات و دیگر حیوان.
و حیوان نوعست مر نامی را و جنس است مر دو نوع را: یکی بی عقل و دیگر عاقل.
و عاقل نوع است مر حیوان را و جنس است مر دو نوع را: یکی (فرشته و دیگر مردم.)
اینست جواب فلسفی مرین سوال را کاندرین ترسلست که ما شرح آن کردیم.
و اما جواب اهل تایید مر این سوال را و آنچ حکماء فلاسفه گفتند بر اصول و فروع موجودات عالم کاندرین ترتیب و تفصیلست آنست که گفتند:اندرین تفصیل خلافی نیست که فلاسفه گفتند، ولکن وضع دین خدای بر مثال دنیاست از بهر انک دنیا را وجود بعقل خدای است و دین را وضع بفرمان خداست، و هم آفرینش و هم فرمان مر اوراست چنانک گفت: قوله «الا له الخلق و الامر، تبارک الله رب العالمین.» و شناخت مراتب خلقی مردم را ار بهر آن باید تا بدان شناخت مر اورا شناخت مراتب امری بحاصل ایدو از دنیا بر دین دلیل گیردتا تامل و تفکرش باطل نشود و خبر است از رسول علیهالسلام که گفت «خدای تعالی مر دین خویش را بنیاد بر مثال آفرینش دنیا نهاد، تا از آفرینش او بردین او دلیل گیرند، و ازدین او بر یگانگی او دلیل یابند، » بدین خبر«ان الله اسس دینه علی مثال خلقه لیستدل بخلقه علی دینه و بدینه علی وحدانیته.»پس هر که مرین مراتب را که موجودات خلقی راست بشناسد، باید که بر مراتب دین دلیل گیرد، و مراتباندر عالم دین هم برین مثالست کهاندر دنیاست و مثالش اینست:
پس مر دین را که او یک اصلست دو فرعاند، که هر فرعی ازآن نیز فرعی است مرآن را که برتر ازوست واصلست مر ان را که فروتر ازوست، چنانک رسول فرعست مر او را واصلست مر وصی را. ووصی فرعست مر رسول را و اصلست مر امام را. و امام فرعست مر وصی را واصلست مر حجت را، و حجت فرعست مر امام را و اصلست مر داعی راو داعی فرعست مر حجت را و اصلست مر اهل دعوت را.
و دیگر جانب اصل: (عقل) برابر رسول فرعست مرامر راو اصلست مر وصی را و نفس را. و نفس فرعست مرعقل راو اصلست مر امام را وجدرا. و جد فرعست مر نفس را و اصلست مر فتح را و حجت را. و فتح فرعست مر جد را و اصلست مر خیال را وداعی را. و خیال فرعست مر فتح را و اصلست مر (اهل) دعوت را.
و اهل استجابتاندر عالم دین بمحل مردماندر عالم دنیاداند. و چنانک مردم نوع الانوار است مر جوهر را اگر جنس الاجناس است، مستجیب نیز فرعالفروعست مر دین حق را اگر اصل الاصول (است.) این موازنه تامل کند عاقل!.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به تحلیل مسألهای فلسفی و معنوی میپردازد که درباره جنس و نوع است. حکیم یونانی، با بررسی موجودات و تقسیم آنها به دستههای مختلف، به دنبال نامهایی است که بتواند همه انسانیها و موجودات زنده را در یک دسته قرار دهد. او به این نتیجه میرسد که "جوهر" جنس الاجناس است که شامل انواع مختلف میشود: "جسم" و "روح".
سپس نویسنده به رابطه بین دین و آفرینش اشاره میکند و میگوید که ساختار دین مانند ساختار آفرینش است و انسان باید از طریق شناخت موجودات، به شناخت دین و خالق برسد. همچنین از سلسله مراتب دینی شروع میکند و به بررسی اصول و فروع دین میپردازد، به این صورت که هر اصل با یک فرع همراه است و این ساختار به موجب آفرینش خداوند منطقی و مرتب است.
در نهایت، نویسنده نتیجه میگیرد که شناخت مراتب موجودات و دین باید به هم مرتبط شود تا فرد بتواند به درک عمیقتری از هستی و وجود خداوند برسد.
هوش مصنوعی: کدام چیز دارای ویژگیهایی است که آن را از دیگر چیزها متمایز میکند و در عین حال خود نیز فقط به یک دسته خاص تعلق ندارد؟ همچنین، کدام ویژگی میتواند به دو دسته مختلف اشاره کند؟
هوش مصنوعی: حکیم یونانی در بررسی خود به این نتیجه رسید که انسانها را میتوان با نام "مردم" معرفی کرد، چرا که این نام شامل تمامی افراد میشود. او همچنین حیوانات را با نام "حیوان" در بر گرفت و در ادامه، برای جمعآوری گیاهان و درختان نیز به نام "افزاینده و روینده" رسید. بعد از آن، سنگ و کلوخ را با نام "جسم" مشخص کرد و در نهایت ارواح را با نام "جوهر" تعریف نمود. به این ترتیب، او طبقهبندیهای مختلفی را برای موجودات زنده و غیرزنده ارائه داد و به این نتیجه رسید که جوهر، نوع اصلی موجودات است که شامل جسم و روح میشود. بر این اساس، او سلسلهمراتب جانداران و غیرجانداران را تعریف کرد و به این نتیجه رسید که انسان جزء بالاترین نوعها در این دستهبندی است.
هوش مصنوعی: نام «جسم» متعلق به یک نوع خاص است، در حالی که «جنس» به دو نوع اشاره دارد: یکی گیاهان و دیگری حیوانات.
هوش مصنوعی: حیوانات به دو دسته تقسیم میشوند: یکی حیوانات غیرعاقل و دیگری حیوانات عاقل.
هوش مصنوعی: عقل به عنوان یک ویژگی عمومی در میان حیوانات وجود دارد و همچنین دو نوع مختلف نیز از آن وجود دارد: یکی مربوط به فرشتگان و دیگری مربوط به انسانها.
هوش مصنوعی: این پاسخ، جواب فلسفی به این سؤال است که ما آن را توضیح دادهایم.
هوش مصنوعی: جواب اهل تأیید به این سؤال و آنچه حکما و فلاسفه درباره اصول و فروع موجودات عالم گفتهاند، این است که در این توضیحات هیچ اختلافی نیست. فلاسفه تصریح کردهاند که دین خدا بر اساس دنیا طراحی شده است، زیرا وجود دنیا به حکم عقل خداوند است و دین هم به فرمان خداوند تنظیم شده است. آفرینش و فرمان هر دو از آنِ اوست؛ چنانکه در قرآن آمده است: «شایسته اوست آفریدن و فرمان دادن، تبارک الله رب العالمین». برای شناخت مراتب آفرینش انسان، باید این مراتب را شناخت تا از آن طریق به شناخت مراتب فرمان الهی برسیم. این به ما کمک میکند که در دنیا بر اساس دین درس بگیریم و تفکر ما باطل نشود. همچنین از رسول خدا نقل شده است که فرمود: «خداوند دین خود را بر اساس آفرینش دنیا قرار داده تا آفرینش او دلیلی بر دین او باشد و از دین او به یگانگیاش پی ببریم». بنابراین، هر کس که این مراتب را که مربوط به موجودات خلقی است بشناسد، باید از این مراتب برای فهم دین استفاده کند. مراتب دین نیز به همان روش در عالم وجود دارد که در دنیا وجود دارد و مثال آن چنین است:
هوش مصنوعی: در این متن به ساختار دین و ارتباطات بین اصول و فروعات آن اشاره شده است. دین به عنوان یک اصل بنیادی در نظر گرفته شده و فرعهایی که از آن نشأت میگیرند، به تدریج به یکدیگر وابستهاند. اصول و فرعها به صورت سلسلهوار در ارتباط هستند، به طوری که هر فرع از یک اصل بزرگتر سرچشمه میگیرد و به نوبه خود، ممکن است دارای فرعهای دیگری باشد. این روابط به نحوی است که هر یک از این عناصر، جایگاه خود را در ساختار دینی و معنوی مشخص میکند.
هوش مصنوعی: در این متن به ارتباطات سلسلهمراتبی بین مفاهیم مختلف اشاره شده است. عقل به عنوان پایه و اساس، وابسته به رسول و ولی است، همچنین نفس به عقل وابسته و در عین حال، خود پایهگذار امام و جد قرار میگیرد. جد به نفس وابسته و در عوض، به فتح و حجت وابسته است. فتح به جد وابسته بوده و به خیال و داعی منتهی میشود. در نهایت، خیال نیز به فتح وابسته بوده و به اهل دعوت تعلق دارد. این ارتباطات نشاندهنده رابطه پیچیده و وابستگیهای معنوی میان این مفاهیم است.
هوش مصنوعی: اهل پذیرش در عالم دین در میان مردم در دنیای واقعی قرار دارند. همانطور که انسانها نوعی نور هستند و اگر جوهر اصلی را در نظر بگیریم، مستجیب نیز از مهمترین اصول دین حق محسوب میشود. کسی که به این مقایسه توجه کند، میتواند به درک عمیقتری برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.