گنجور

 
ناصرخسرو

آغاز سخن از سپاس خدای کنیم، آفریدگار آسمان و زمین و پدید آرندة مکان ومکین، بر مقتضی تلقین او سبحانه، که فرستاد کتاب کریم خویش بسفارت رسول خویش محمدالامین و گستراننده بساط دین ما را گفت که بگویید «الحمدلله رب‌العالمین. الرحمن‌ا‌‌‌لرحیم. مالک یوم‌الدین.»

سپاس مرا او را سبحانه بر آنک ما را از شکم های مادران ما بیرون آورد بی آنک هیچ چیزی بدانستیم؛ آنگاه ما را چشم بینا و گوش شنوا و دل دانا داد تا بچشم صنع کریم او را برین عالم عظیم بدیدیم، و بگوش قول او را بشنودیم که این قران عزیز است و بدل تعلیم رسول او بدانستیم که: گوینده این کتاب کریم و فرستنده این شریف خطاب و سازنده این عظیم قبابست.

سپاس داریم مر او را سبحانه بر آنچ بی آنک ما را سوی او عز وعلا بطاعتی سابقتی بود ما را بدین سه بزرگ مواهب گرامی کرد،. و از دیگر جانوران ما را بدین خصایص جدا کرد. این شکر بر ما واجب کرده او جل و عز است، بحکم این آیت که میگوید: «قوله والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیا و جعل الکم السمع و الابصار و الا فئدةلعلکم تشکرون.».

و سپاس داریم خدای را سبحانه برآنچ ما را از پس انک نفس گوینده و خاطر جوینده داد سوی ما هادی امین و دلیل بصیر و رسول کریم بر صراط مستقیم بفرستاد‍‍‍ (و) بکتاب مبارک پر حکمت او هوسها و نفسها بد ار ما بازداست؛ و ما عتابت رسول و کتاب او سزاوار رحمت او جل و علا شدیم، چنانک گفت: قوله (و هذا کتاب انزلناه مبارک فاتبعوه و اتقوا لعلکم ترحمون).

و سپاس داریم مر خدای را تعالی وحده، برآنک ما را از خاک بیافرید و (ب) رسول و کتاب سوی راه خویش بخواند و هدایت داد، تا از ا نها نباشیم که بحشر آرزو میکنند که همچنان خاک بوند کز اول بودند چنانک گفت: قوله ( (یوم ینظر المر ما قدمت یداه و یقول ا‌‌‌لکافر یا لیتنی کنت ترابا).

و سپاس داریم مر اورا جل ثناوه برآنک ما را‌اندر این عالم لذت زندگانی و تندرستی و شدت بیماری و مرگ بچشانید، تا ما بدین عطا او که خردست بدانستیم که مر او را سبحانه یکی خزینه نعمت بی نهایت است و یکی خزینه شدت بغایت، و این لذتها که ما همی اینجا بیابیم جزویاتست از آن کلیات، چنانک همی گوید: قوله (و ان من شی الا عندنا خزائنه وما ننزله الا بقدر معلوم.) و بی‌گمان شدیم که بازگشت ما اگر امروز ما مطیع و نیکوکار باشیم فردا بدان خزینه راحت بی شدت بود،. و راست گوی دانستیمش بدین قول که گفت: قوله (ان الابرار لفی نعیم، و ان الفجار لفی جحیم). و اگر از جزویات لذات حسی و دردها جسدی ما را‌اندرین سرای نچشا:ندی، ما ندانستیمی که مر او را سبحانه معدن نعمتها کلی است کآن بهشت است، و نیز معدن شدتهاء کلی است کآن دوزخ است.

سپاس مرا آن حکیم را که درد و بیماری و مرگ بر ما ازو سبحانه همچون زندگانی و تندرستی و نعمت‌ اندرین سرای فنا حکمت است؛ و ما ‌اندر حال نعمت و صحت مر او را شکر همی کنیم، و ‌اندر حال رنج و شدت فریاد ازو همی جوئیم، چنانک‌اندر کتاب عزیز اوست: قوله (و ما بکم من نعمه فمن الله (ثم) اذا مسکم الضر فالیه تجارون).

و بزرگتر سپاس خدای را تعالی بر ما بخردست که بدو همی دانیم که درد و رنج و بیماری که ما ازآن همی گریزیم و مر آن را همی گریزیم و مر آن را همی شر پنداریم رحمت و اظهار حکمت وتحریصست بر آلت خیر؛ و بدین روی مراورا سبحانه و تعالی بر ما برنج و شدت سپاس واجب است، و انچ بدو بر ما خدای را سپاس واجب شود نعمت باشد. بدین شدتها ازو مارا نعمتیست از بهر آنک ازمعدن شدتها که ان دوزخست، حذر کنیم (و) بمعدن نعمتها سرمدی رسیم کآن بهشتست.

و بدین بیان منطقی کاندر ایجاب سپاس خدای کردیم، ظاهر شد عقلا را که نعمتهاء خدای که بر ماست، شمار ما نشمرد، چنانک خدای تعالی همی گوید: قوله (و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها ان الله لغفور رحیم). ‌اندرین آیت پیداست که چو ما دانستیم که نعمتهاء خدای بر ما بی‌شمارست، اگر همگی را از آن باز نگوییم و نشمریم سوی سبحانه و چراغ روشن او‌ اندر ظلمات کفر و ضلال و رهنمای خلق برسانیدن کتاب عزیز و بسط شریعت خدای بر حکمت، بر اظهار حلال و حرام، و نشر قضایا و احکام، و تحریص بر عدل و احسان، و تحذیر از جور و عصیان، و رفتن بطبع کریم و خلق عظیم خویش بر صراط مستقیم سوی رضای خدای تعالی، چنانک گفت (یوم یقوم الناس لرب العالمین.) و بعد از آن بر خازن علم کتاب و حکمت، و عتبه اسرار شریعت، شدید الاشداء قوله (اشداء) علی الکفار رحما بینهم) پدر ال و عترت رسول و کفو دخترش فاطمه الزهرا البتول، خداوند ذوالفقار مشهور، ابن عم و داماد رسول مصطفی، الوصی المرتضی، و فرشتگان آسمان دین، هداه العالمین الی یوم الدین، امامان حق و رهنمایان خلق، از اولاد رسول و وصی، صلوات و خیرات و برکات و تحیات پاینده و افزاینده و زاینده، تا گردنده گردندست و تابنده تا بنده.

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode