گنجور

 
ناصرخسرو

ای همه گفتار خوب بی‌کردار،

بی‌مزه‌ای و نکو چو دستنبوی

روی مکن هر سوئی و باز مگرد

از سخن خویش مباش چو گوی

گوی نه‌ای چون دوروی گشته‌ستی؟

گوی کند هر زمان به هرسو روی

آنچه نخواهی که بدرویش مکار

وانچه نخواهی که بشنویش مگوی