گنجور

 
ناصر بخارایی

شماره ۱: پردلی باید که بار غم کشد - دردی این درد را هر دم کشد

شماره ۲: فلک فیل زور فرزین گرد - عاقبت قصد اسب ناصر کرد

شماره ۳: حرف عشق از سر زبان دور است - شرح این آیت از بیان دور است

شماره ۴: بولهب را محرم طاها که کرد - لؤلؤ اندر کیسه لالا که کرد

شماره ۵: هر که بی بهره شد ز دانش و هوش - گوش کن این حدیث مرد به گوش

شماره ۶: دریغ این درد را مرهم ندیدم - امید وصل بود آن هم ندیدم

شماره ۷: برو جان پدر جانی طلب کن - سر خود گیر و سامانی طلب کن