رخ چو برگ گل و قد دلربا داری
به چشم هر که نهی پای خویش جا داری
به غیر ما به همه کس سر وفا داری
چه حالتست که با ما سر جفا داری
چه موجب است که خود را ز ما جدا داری
قسم به ذات تو ای نونهال باغ حیا
مراست کوی تو بهتر ز جنت المأوا
نمی کنی نظری سوی ما به استغنا
چه کرده ام چه شنیدی چه دیده ای از ما
که جان من هدف ناوک بلا داری
شکفته غنچه داغم به یاد مرهم تو
نشسته در ته تیغم ز ابروی خم تو
به حال مرگ فتادم ز پرسش کم تو
رو مدار جوانی بمیرد از غم تو
تو هم جوانی و از خود امیدها داری
خمیده قامتم از بار غصه چون مه نو
به خان و مان من آتش فگنده شد مرو
دمی ز روی مروت حدیث من بشنو
ز یک سخن که رقیبم بگفت رنجه مشو
که این ز شرط کرم باشد و وفاداری
تو را همیشه بود قتل سیدا مقصود
نهاده غمزه به دست تو تیغ زهرآلود
اگر چه می شوی این دم ز مرگ ناخشنود
چنین مکن که پشیمان شوی ندارد سود
که با عراقی مسکین سر جفا داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، احساسی عمیق از عشق و درد جدایی را بیان میکند. شاعر با وصف زیباییهای معشوق، از او میخواهد که نگاهش را به سوی خود معطوف کند و به وفای او پاسخ دهد. او از جفا و بیتوجهی معشوقش رنج میبرد و به همین دلیل، احساس میکند که جانش در خطر است. شاعر با ناله و فریادی دلخراش از وضعیت خود و جداییاش میگوید و نسبت به آینده و جوانیاش ابراز نگرانی میکند. در نهایت، او به معشوقش هشدار میدهد که با جفا و بیتوجهی، پشیمانی بیفایدهای را برای خود به ارمغان نیاورد.
هوش مصنوعی: چهرهات مانند گل برگهای زیباست و قد و قامتت دلرباست. هر کسی که به تو نگاه کند، برایش جای خاص و ویژهای خواهی داشت.
هوش مصنوعی: به جز ما با دیگران وفادار و راستگو هستی، پس چه دلیلی دارد که با ما این گونه بیوفایی میکنی؟
هوش مصنوعی: چرا خودت را از ما دور نگهداشتی؟
هوش مصنوعی: به جان تو، ای جوانهی باغ زندگی، مسلماً مسیر تو برای من از بهشت نیز بیشتر میارزد.
هوش مصنوعی: تو به ما نگاهی نمیکنی، انگار به خودت تکیه داری. من چه کار کردهام، چه چیزی از من شنیدهای یا دیدهای؟
هوش مصنوعی: تو جان من را هدف تیر بلا قرار دادهای.
هوش مصنوعی: غنچهای که میخندد و باز شده، یادآور توست و در انتهای تیغ من، نشانهای از زیبایی و خم ابروی تو وجود دارد. این حس داغ و عشق درون من را به یاد تو میآورد.
هوش مصنوعی: نزدیک به حال مرگ شدهام از اینکه تو کمحالت را بپرسم. چگونه میتوان جوانی را که به خاطر غمت میمیرد، اینگونه رنج داد؟
هوش مصنوعی: شما نیز جوان هستید و به آیندهتان امیدهایی دارید.
هوش مصنوعی: از خمیدگی قامتم میتوان فهمید که غم و اندوهی سنگین بر دوشم هست. خانهام مانند ماه نو، به آرامی و زیباییاش، به دلیل این اندوه به آتش کشیده شده است. خواهش میکنم از دوری و زحمت نکشید.
هوش مصنوعی: لحظهای از روی شایستگی و جوانمردی حرف من را بشنوید. فقط از یک جمله که رقیبم گفت، ناراحت نشوید.
هوش مصنوعی: این موضوع به این دلیل است که از ویژگیهای نیکو و وفاداری ناشی میشود.
هوش مصنوعی: تو همیشه قصد کشتن سید را داری و نیش زبانت، به مانند تیغی زهرآلود، درد و رنجی به دیگران میزند.
هوش مصنوعی: هر چند در این لحظه از مرگ ناراضی هستی، اما چنین احساسی را بروز نده؛ زیرا پشیمانی فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: تو با عراقی بیچاره، بد رفتار میکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.