ز خونم بعد کشتن شورش محشر شود پیدا
چو بر خاک اوفتد یکدانه چندی سر شود پیدا
به شستشو لباس بدقماش اطلس نمی گردد
به صیقل کی ز تیغ آهنین جوهر شود پیدا
به دیوار قفس تا رخنه ها دیدیم یقینم شد
که یک در بسته گردد صد در دیگر شود پیدا
اگر امروز دست خود به نان دادن علم سازی
ز خورشید قیامت بر سرت چادر شود پیدا
شود چون شعله گردنکش به اندک تقویت ظالم
به آتش از خس و خاشاک بال و پر شود پیدا
به اندک رتبه ته چوبکاری فخر می سازی
بود معراج واعظ هر کجا منبر شود پیدا
اگر در راه حق ای سیدا با صدق رو آری
تو را چون خضر از ریگ روان رهبر شود پیدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا آن روز راه حرف با دلبر شود پیدا
که خط سبز از آن لبهای جان پرور شود پیدا
برد دل خط سبزی کز لب دلبر شود پیدا
فتد شیرین سخن طوطی چو از شکر شود پیدا
ز قطع زلف می گفتم شود قطع امید من
[...]
چون از طرف چمن آن سر و سیمینبر شود پیدا
ز غوغای تذروان شورش محشر شود پیدا
درین گلشن ازین داغم که نوپرواز مرغان را
رسد عهد گرفتاری چو بال و پر شود پیدا
نمیدانم زیان و سود باز ار محبت را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.