نو خط من از پی دلهای بی حاصل بیا
بر سر لب تشنگان ای ابر دریا دل بیا
روزگاری شد به تیغت انتظاری می برم
از هلاک من مکن اندیشه ای قاتل بیا
کعبه می گردد به صحرای جنون چون گردباد
بر سر مجنون خود بی پرده ای محمل بیا
از صف دل غمزه او مرد می سازد طلب
سینه را واکرده در میدانش ای بسمل بیا
قامتش را جلوه تکلیف گلستان کرده است
بهر استقبال او ای سرو پا در گل بیا
پرده های دیده را نظاره مشتاق من
فرش راهت کرده است ای صاحب منزل بیا
جان خود را سیدا در پشت پنهان کرده است
از برای امتحان ای شوخ سنگین دل بیا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.