از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ام
تحفه یی امروز بهر اهل درد آورده ام
خاطری دارم غبارآلود از رنج سفر
گردبادم پیکری در زیر گرد آورده ام
جانب گلشن مکن تکلیف ای بلبل مرا
نوبهارم لیک با خود آه سرد آورده ام
عاجزم افتاده ام ای چرخ از من کن حذر
لشکری همراه خود بهر نبرد آورده ام
تکیه گاهم سیدا باشد به شاه نقشبند
خویش را در سایه این شیرمرد آورده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.