شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم
روم به باغ و ده انگشت خود چراغ کنم
ز دانه های سپند انتقام خویش کشم
ستاره سوختگان را چو لاله داغ کنم
ز شمع بزم تو تعلیم سوختن گیرم
چراغ میکده را رفته بی دماغ کنم
کشم چو غنچه سر خود به جیب هستی خویش
چه لازم است که کسب هوای باغ کنم
به بخت تیره خود افگنم نظر هر شام
ز روی خانه تماشای گشت زاغ کنم
چو سیدا جز از خویشتن نمی یابم
مگر بودایی مجنون روم سراغ کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.