از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر
تا مرا دولت میسر شد شدم درویشتر
داد مرگ کوهکن مژگان شیرین را رواج
خون خود ریزم برای آبروی نیشتر
چون چراغ صبحدم اکنون ندارم اعتبار
محرم هنگامه اش چون شمع بودم پیشتر
تازه تر شد سیدا داغ دل از پیغام او
غنچه گل از نسیم صبح گردد ریشتر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.