گنجور

 
سیدای نسفی

به جستجوی تو بیرون شد از چمن گل سرخ

در آرزوی تو گردید بی وطن گل سرخ

گدای کوی تو را از جبین دهد گل زرد

شهید تیغ تو را روید از کفن گل سرخ

به کوچه باغ دل داغدار من گذری

به پابوس تو ریزم چمن چمن گل سرخ

ندیده شوخی چشم تو را گل نرگس

نبرده بویی از آن غنچه دهن گل سرخ

به سیر باغ تو تا رفته یی گریبان چاک

ز جوش حسن نگنجد به پیرهن گل سرخ

به گلشنی که تصور کنم جمال تو را

گل سفید نماید به چشم من گل سرخ

سواد خط تو دارد بنفشه در آغوش

بهار زلف تو را زیر هر شکن گل سرخ

چو گردباد دمد از مزار مجنون بید

چو لاله سر زند از خاک کوهکن گل سرخ

ز غنچه دهن نافه بوی خون آید

چریده است مگر آهوی ختن گل سرخ

ملامتی به جوانان پارسا نرسد

شکفته رویی نشیند در انجمن گل سرخ

شدست ماه رخش سیدا می شفقی

نموده شوخی حسنش ز نسترن گل سرخ