گنجور

 
سیدای نسفی

دم صبح است ای ساقی ز رو بردار برقع را

که تا آرد به گردش آسمان جام مرصع را

قدت را دوش دادم امتیاز از سرو در گلشن

که می سازند اکثر انتخاب از بیت مطلع را

خط پشت لبت مد نظرها کرد ابرو را

که مقطع خوب افتد می کند ممتاز مطلع را

نگردد مانع نظاره عشاق آن نوخط

کند دهقان مهمان دوست وقف مور مزرع را

ز آغازم چه می خواهی ز انجامم چه می جویی

ز مطلع می توان فهمید آب و رنگ مقطع را

مدام ای سیدا از چار حد خود حذر دارم

خدایا ساز بازوبندم این شکل مربع را

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode