گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
خواجه عبدالله انصاری

تا تو توئی تو را به حق ره ندهند

چون بی تو شدی زدیده بیرون ننهند

سنایی

عشاق اگر دو کون پیش تو نهند

مفلس مانند و از خجالت نرهند

من عاشق دلسوخته جانی دارم

پیداست درین جهان به جانی چه دهند

عطار

قومی که به خاک مرگ سر بازنهند

تا حشر ز قال و قیل خود باز رهند

تا کی گوئی کسی خبر باز نداد

چون بیخبرند از چه خبر باز دهند

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
اوحدالدین کرمانی

عشّاق دمی زقید هجران نرهند

تا کام به زیر گام خود در ننهند

گر عاشق مایی زسر خود برخیز

کانجا به گزاف جه به کس می ندهند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه