هوش مصنوعی: این شعر به بیان رابطه عمیق میان خود و محبوب میپردازد. گوینده خود را کوه و صدای محبوب را میداند، همچنین خود را نقشی از دلدار میشمارد. او به این مفهوم اشاره میکند که همچون قفلی که با کلید باز میشود، صدای دلدار نیز نوای واقعی و حقیقی است و نمیتوان آن را با سخنان دیگر اشتباه گرفت. در واقع، شعر بر پیوند عاطفی و معنوی میان عاشق و معشوق تمرکز دارد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان رابطه عمیق میان خود و محبوب میپردازد. گوینده خود را کوه و صدای محبوب را میداند، همچنین خود را نقشی از دلدار میشمارد. او به این مفهوم اشاره میکند که همچون قفلی که با کلید باز میشود، صدای دلدار نیز نوای واقعی و حقیقی است و نمیتوان آن را با سخنان دیگر اشتباه گرفت. در واقع، شعر بر پیوند عاطفی و معنوی میان عاشق و معشوق تمرکز دارد.
هوش مصنوعی: من شبیه کوهی هستم که صدای معشوق در آن طنینانداز است و تصویری از عشق را درون خود دارم که آن دلبر به تصویر کشیده است.
هوش مصنوعی: وقتی قفل در صدا باز میشود، گمان میکنی که خود قفل صحبت کرده است؛ در حالی که این فقط کلید است که آن را باز کرده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در بارگهت سگان ره را بار است
سگ را بار است و سنگ را دیدار است
چون سگ صفت سنگدل از رحمت تو
نومید نیم که سنگ و سگ را بار است
اکنون که گل سعادتت پربار است
دست تو ز جام می چرا بیکار است
می خور که زمانه دشمنی غدار است
دریافتن روز چنین دشوار است
گر کشته دست را دیت دینار است
مر کشته عشق را دیت دیدار است
خاقانی اگر خرد سر ترا یار است
سیلی مزن و مخور که ناخوش کار است
زیرا سر هر کز خرد افسردار است
بر گردنش از زه گریبان عار است
گر جان گویم عاشق آن دیدار است
ور دل گویم واله آن گفتار است
جان و دل من پر گهرِ اسرار است
لیکن چه کنم که بر زبان مسمار است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.