مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۱ برخیز و طواف کن بر آن قطب نجات مانندهٔ حاجیان به حج و عرفات چسبیدی تو بر زمین همچون گل تر آخر حرکات شد کلید برکات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به حرکت و جستجوی نجات میکند، مشابه حاجیانی که به حج و عرفات میروند. شاعر به این نکته اشاره دارد که انسان نباید به زمین و مادیات بچسبد، بلکه باید به سوی کمال و برکات حرکت کند.
هوش مصنوعی: بیدار شو و دور بزن به دور آن نقطه نجات، مانند حجاجی که به حج و عرفات میروند.
هوش مصنوعی: تو مانند یک گل تر به زمین چسبیدهای و با این وضعیت، شروع به حرکت کردهای که در نهایت به گشایشها و نعمتهای زیادی خواهد انجامید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای زهر غم تو در دلم آب حیات
و ای عشوه عشق تو مرا راه نجات
گفتی: ببرم جان تو ای حور صفات؟
جان از تو مرا دریغ باشد؟ هیهات!
لعل تو ازان زمرد آورد نبات
تا باید از افعی دو زلف تو نجات
برگرد لب تو سبلت سبز تو هست
چون جامه خضر بر لب آب حیات
در ظلمت هجرت ای بت آب صفات
گم کرده راه و نیست امید نجات
باشد که چو خضر ناگه اندر ظلمات
ایزد ز تو راضیم کند آب حیات
چه آتش و چه خیانت از روی صفات
خائن رهد از آتش دوزخ هیهات
یک شعله از آتش و زمینی خرمن
یک ذره خیانت و جهانی درکات
آن روح که بسته بود در نقش صفات
از پرتو مصطفی درآمد بر ذات
واندم که روان گشت ز شادی میگفت
شادی روان مصطفی را صلوات
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.